Paroles et traduction Ali Azimi - Az Roozha

Az Roozha

از روزهایی که میگذرن
از وعده هایی که تو دادی
از شعرهایی که نوشتم در وصف زیباییت
از شوقهایی که داشتم روز آشنایی با تو
چرا فراموشم نمیشه ؟
چرا ته ذهن همیشه ؟
باید کند این دندونو از ریشه
از پرسه هایی که میزدم
در کوچه هایی پر از برگ زرد
از رنجهایی که کشیدم با جیب خالی
از فرصتهایی که سوخت در مالیخولیا و ترس
چرا به نزدیکم نمی آی
آخه چه سودی داره این کار
از من اصرار از تو انکار
از قصه هایی که لزوما
پایان خوبی ندارن
از جلوه هایی که میبازن رنگ و رو گاهی
از عشقهایی که امروز ، خیال ، واهی
چرا فراموشم نمیشه ؟
چرا ته ذهن همیشه ؟
باید کند این دندونو از ریشه

Az Roozha

From days gone by
From promises you made
From poems I wrote describing your beauty
From the excitement I felt the day I met you
Why can't I forget you?
Why are you always in the back of my mind?
I need to pull this tooth out by the root
From the times I wandered
In streets filled with fallen leaves
From the pain I suffered with empty pockets
From the opportunities I missed out of melancholy and fear
Why don't you come near me?
What's the point of all this?
I insist, you refuse
From stories that don't always
Have a happy ending
From appearances that sometimes fade
From loves that are now just a distant dream
Why can't I forget you?
Why are you always in the back of my mind?
I need to pull this tooth out by the root