Paroles et traduction Ali Azimi - Nakhoda

Nakhoda

اوضاع بدی بود و یاری نداشتیم
پا تویه راه نا معلومی گذاشتیم
فک کنم گم شدیم خونه اون دور دوراست
کشتیمون غرق شد و خبر نداشتیم
آژیرا جیغ زدند باور نداشتیم
دیگه دل پیر شده افسرده و مبـتلاست
بابا این ناخدا کجاست
کی میاد سراغ ما
غرق میشه این چه بی صدا
این حاصل جست و جوی ما
میخواستم برم ازم اثر نمونه
یه جا که نگیره توش دل بهونه
به سرزمینی که توش فارقی پادشاست
کشتیمون غرق شد و خبر نداشتیم
آژیرا جیغ زدند باور نداشتیم
دیگه دل پیر شده افسرده و مبـتلاست
بابا این نــاخدایه ما
از اون غیر رمانتیکاسـت
کو این عشق این نجات ما
که عشق تنها تویه غصه هاست
ای ناخدا ای ناخدایه بی خدا
آب پاکی رو ریخت رو دست ما
ای ناخدا ای ناخدایه بی خدا
آب پاکی رو ریخت رو دست ما
ای ناخدا ای ناخدایه بی خدا
آب پاکی رو ریخت رو دست ما
ای ناخدا ای ناخدایه بی خدا
آب پاکی رو ریخت رو دست ما

The Captain

Things were bad, and we had no help,
We set foot on an unknown path.
I think we're lost, home is far away,
Our ship sank, and we were unaware.
The sirens screamed, but we didn't believe,
My heart is old, depressed, and addicted.
Where is the captain, darling?
When will he come for us?
It's sinking, so silently,
This is the result of our search.
I wanted to leave without a trace,
A place where my heart wouldn't yearn,
To a land where indifference reigns.
Our ship sank, and we were unaware,
The sirens screamed, but we didn't believe,
My heart is old, depressed, and addicted.
Darling, this captain of ours,
He's not the romantic type,
Where is this love, this salvation of ours,
For love only exists in sorrow?
Oh captain, oh godless captain,
He poured cold water on our hands,
Oh captain, oh godless captain,
He poured cold water on our hands,
Oh captain, oh godless captain,
He poured cold water on our hands,
Oh captain, oh godless captain,
He poured cold water on our hands,