Paroles et traduction Amir Tataloo - Pile

Pile

من میدونم یه چیزی درونمه
من میفهمم وجودشو حس میکنمش
درداشو میریزه تو من
الانم دارم حال اونو منعکس میکنمش
من میفهمم توقع دارن از من نباید منو غمگین ببینن
ولی میدونی یه بغضی تو گلومه بدجوری سنگینه سینم
آه
من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه
از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم و حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه
من این بغضو میشناسم پره دردای تازه
از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم و حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه
دکتر یکم دیره بره این حال
بدجوری پیله کرده اینبار
ولی من بازم از پسش بر میام
میتونی صدام کنی پیر مرد اینکار
دیوارا میخورن منو عقربه ها همو میکشن عقب
یسری آدم چیز خورن جلو یه سریشونم که چیز کشن عقب
اسمش بده پولش خوب جنسش تره دودش توپ هه
هیکلش غلط اندازه دماغو بگیری در میاد جونش زود
اما نونش خون جر میده پیرهنه منو
دگمه هامو پاره میکنه
تو نگاهش یه چیز میبینم
که اصلا با من حال نمیکنه
پرخاش
منفی حرفاش و غم تو چهرش یه رد فحاش
اون پره از مردم شهر و شهر پره از رد کفشاش
من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه
از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم و حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه
یأس،یه شب نحس و ترس
میگیره بحث بالا
میدونست اینو بالاخاره یه روزی
اونم میده پس کارما
هی دست رو دست بی هدف
بازیاش همش بی روح
اوووووه
تو آینه با خودش دعوا انقدر جیغ و گریه تا بیاد ازش بیرون
من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه
از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم و حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه
من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه
از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم و حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه

Cocoon

I know there's something inside me,
I can feel its presence, sense its being.
It pours its pain into me,
And now, I reflect its state.
I understand, they expect me not to be seen as sad,
But you know, there's a lump in my throat, my chest is heavy.
Ah,
I know this lump, it's full of fresh pain,
From within me, it curses you, filled with deceitful words.
I know this wolf, I raised it myself, and now it keeps returning within me when the gate is open.
I know this lump, it's full of fresh pain,
From within me, it curses you, filled with deceitful words.
I know this wolf, I raised it myself, and now it keeps returning within me when the gate is open.
Doctor, it's a little late to go for this state,
It's cocooned badly this time,
But I'll overcome it again,
You can call me the old man of this game.
The walls close in on me, the hands of the clock pull each other back,
Some people indulge while others hold back,
Its name is bad, its price is good, its quality is higher, its smoke is top-notch, heh,
Her body is wrong, hold your nose and you'll see, her life is fleeting.
But her bread tears my shirt,
rips my buttons off,
I see something in her gaze,
that doesn't vibe with me at all.
Aggression,
Her negative words and the sorrow on her face, a trace of a curse.
She's full of the city's people, and the city is full of her footprints.
I know this lump, it's full of fresh pain,
From within me, it curses you, filled with deceitful words.
I know this wolf, I raised it myself, and now it keeps returning within me when the gate is open.
Despair, an unlucky night and fear,
The argument escalates,
He knew this, eventually one day,
He too will pay back his karma.
Aimlessly idle,
His games all lack soul,
Ohhhh,
He fights with himself in the mirror, so much screaming and crying until it comes out of him.
I know this lump, it's full of fresh pain,
From within me, it curses you, filled with deceitful words.
I know this wolf, I raised it myself, and now it keeps returning within me when the gate is open.
I know this lump, it's full of fresh pain,
From within me, it curses you, filled with deceitful words.
I know this wolf, I raised it myself, and now it keeps returning within me when the gate is open.