Ebi - Borj - traduction des paroles en anglais

Paroles et traduction Ebi - Borj




Borj
Borj
زیر این گنبد نیلی، زیر این چرخ کبود
Under this azure dome, under this cobalt wheel
توی یک صحرای دور، یه برج پیر و کهنه بود
In a distant desert, there was an old and ancient tower
یه روزی زیر هجوم وحشی بارون و باد
One day, under the onslaught of savage rain and wind
از افق، کبوتری تا برج کهنه پر گشود
From the horizon, a dove flew to the old tower
برج تنها سرپناه خستگی شد
The tower alone became the shelter of fatigue
مهربونیش مرهم شکستگی شد
His kindness became the balm of brokenness
اما این حادثه ی برج و کبوتر
But this incident of the tower and the dove
قصه ی فاجعه ی دلبستگی شد
Became the story of the tragedy of attachment
اول قصه مونو تو می دونی تو می دونستی
The beginning of our story, you know, you knew
من نمی تونم برم، تو می تونی تو می تونستی
I cannot leave, you know, you could
باد و بارون که تموم شد، اون پرنده پر کشید
When the wind and rain ended, that bird flew away
التماس و اشتیاقو ته چشم برج ندید
The tower did not see the pleading and longing in its eyes
عمر بارون عمر خوشبختی برج کهنه بود
The life of the rain was the life of happiness of the old tower
بعد از اون حتی تو خوابم اون پرنده رو ندید
After that, I did not see that bird even in my dreams
ای پرنده من، ای مسافر من
Oh my bird, oh my traveler
من همون پوسیده ی تنها نشینم
I am the same decayed, lonely dweller
هجرت تو هر چه بود معراج تو بود
Your migration was your ascension
اما من اسیر مرداب زمینم
But I am a prisoner of the swamps of the earth
راز پروازو فقط تو می دونی تو می دونستی
Only you know the secret of flight, you know
من نمی تونم برم، تو می تونی تو می تونستی
I cannot leave, you know, you could
آخر قصه مونو تو می دونی تو می دونستی
The end of our story, you know, you knew
من نمی تونم برم، تو می تونی تو می تونستی
I cannot leave, you know, you could






Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.