Paroles et traduction Ebi - Khalee

Khalee

من ، خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق ، آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی محض
ای دریغ از من ، که بیخود مثل تو
گم شدم، گم شدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو، که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آیینه ی من
وای ، گریه مون هیچ ، خنده مون هیچ
باخته و برنده مون هیچ
تنها آغوش تو مونده ، غیر از اون هیچ
ای ، ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی ، زمین و آسمون هیچ
در تو می بینم ، همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دلسرد
بی تو می میرم ، مثل قلب چراغ
نور تو بودی ، کی منو از تو جدا کرد

Empty

I am empty of emotion and anger,
Empty of kinship and estrangement,
Confused and bewildered between existence and non-existence,
Love, my last companion,
Left me like you did,
Now I'm left with only my hands and utter loneliness,
Alas for me, who in vain like you,
Lost my way, lost in the darkness of my body,
Alas for you, like a mere reflection of love,
Still screaming at me in the mirror,
Oh, our tears mean nothing, our laughter means nothing,
Neither our losses nor our victories,
Only your embrace remains, nothing else,
Oh, oh like me, alone and lonely,
Take my hand, for my life has passed me by,
You are everything, the earth and sky mean nothing,
In you I see my existence and non-existence,
Come and fill me, oh cold-hearted sun,
Without you I die, like the heart of a lamp,
Your light was there, who separated me from you?