Koree - Hochsicherheitstrakt - traduction des paroles en anglais

Paroles et traduction Koree - Hochsicherheitstrakt




Hochsicherheitstrakt
Maximum Security Prison
من یه خونه رویِ آب ، طرد و سرد و بی پناه
I'm a home on the water, an outcast, cold, and helpless
من یه مقصدم ولی ، همیشه اشتباه
I'm a destination, but always the wrong one
من یه ابر بی بخار ، یه غرورِ زیرِ پا
I'm a cloud without rain, a pride that's been trampled on
آدمای زندگیمه ، اعتمادِ نا به جا
The people in my life are a misplaced trust
آدما میان برن ، که رد بشم به زور
People come and go, pushing their way through me
رهگذر شده همه ، هی عبور و هی عبور
Everyone's become a passerby, just passing through
سرنوشتو ببین ، مهربونترینشون
Look at fate, the kindest of them all
غُصه هاش به من رسید ، شادیاش به دیگرون
The sadness came to me, the happiness to others
پا گذاشت توو زندگیم ، پاشو پس کشید و رفت
They stepped into my life, then pulled their foot back and left
دور شد ، صبر کرد ، سوختنمو دید و رفت
They walked away, waited, and watched me burn
سرنوشتو ببین ، مهربونترینشون
Look at fate, the kindest of them all
غُصه هاش به من رسید ، شادیاش به دیگرون
The sadness came to me, the happiness to others
پا گذاشت توو زندگیم ، پاشو پس کشید و رفت
They stepped into my life, then pulled their foot back and left
دور شد ، صبر کرد ، سوختنمو دید و رفت
They walked away, waited, and watched me burn
وعده های رو هوا ، وعده های رو هوس
Promises in the wind, promises of desire
از یه جا به بعد دل و ، باورای من شکست
From then on, my heart and half-hearted beliefs broke
هی شکست و هی شکست اعتماد نیمه جون
Broken time and time again, a half-hearted trust
از سکوت توو سرم ، زخمِ حرفِ این و اون
From the silence in my head, the wounds of others' words
ترسم از غریبه هاست ، وقتی آشنا بشم
I'm afraid of strangers once I get to know them
حسرت و یه ردّ پاست ، آخرش برای من
Regret and a trail of footsteps, in the end, for me
غُصه هاش به من رسید ، شادیاش به دیگرون
The sadness came to me, the happiness to others
پا گذاشت توو زندگیم ، پاشو پس کشید و رفت
They stepped into my life, then pulled their foot back and left
دور شد ، صبر کرد ، سوختنمو دید و رفت
They walked away, waited, and watched me burn
غُصه هاش به من رسید ، شادیاش به دیگرون
The sadness came to me, the happiness to others
پا گذاشت توو زندگیم ، پاشو پس کشید و رفت
They stepped into my life, then pulled their foot back and left
دور شد ، صبر کرد ، سوختنمو دید و رفت
They walked away, waited, and watched me burn





Writer(s): koree


Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.