Paroles et traduction Mahasty - Dirouz O Emrooz

Dirouz O Emrooz

تو را آن عاشق و رسوا که میدیدم . نمیبینم
چنان سر مست و بی پروا که میدیدم . نمیبینم
نمیدانم چرا دیگر تو را ای جان شیرینم
خیال انگیز و جان افزا که میدیدم . نمیبینم
چه شد آن آتشین عشقی که میگفتی نمیمیرد
بیا بر جانم آتش زن . دلم آتش نمیگیرد
ای چشم گویا . نگه مستا نه ات کو
آن آتشین می به دل پیمانه ات کو
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
تو را آن عاشق و رسوا که میدیدم . نمیبینم
چنان سر مست و بی پروا که میدیدم . نمیبینم
چه شد آن آتشین عشقی که میگفتی نمیمیرد
بیا بر جانم آتش زن . دلم آتش نمیگیرد
بیا بر جانم آتش زن . دلم آتش نمیگیرد
ای چشم گویا . نگه مستا نه ات کو
آن آتشین می به دل پیمانه ات کو
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
آن روزگاران دیگر گذشته
با من نگاهت بیگانه گشته
تو را آن عاشق و رسوا که میدیدم . نمیبینم
چنان سر مست و بی پروا که میدیدم . نمیبینم

Yesterday and Today

I don't see you the adoring lover I used to see.
So drunk with love and uninhibited as I used to see.
I don't know why anymore, my darling.
So full of fantasy and captivating, as I used to see.
What happened to that fiery love you said would never die?
Come set my soul on fire. My heart's not aflame.
Oh, expressive eyes, where is your intoxicating gaze?
Where is that fiery wine in the cup of your heart?
Those days are gone.
Your glance has become distant with me.
Those days are gone.
Your glance has become distant with me.
I don't see you the adoring lover I used to see.
So drunk with love and uninhibited as I used to see.
What happened to that fiery love you said would never die?
Come set my soul on fire. My heart's not aflame.
Come set my soul on fire. My heart's not aflame.
Oh, expressive eyes, where is your intoxicating gaze?
Where is that fiery wine in the cup of your heart?
Those days are gone.
Your glance has become distant with me.
Those days are gone.
Your glance has become distant with me.
I don't see you the adoring lover I used to see.
So drunk with love and uninhibited as I used to see.