Paroles et traduction Marjan Farsad - Derakhte Sepid

Derakhte Sepid

زیر درخت سپیدی با برگ های لرزان
گم شد نگاه آبیِ یک عاشق پریشان
اشک از دلش می ریزد و ترانه ای می خواند
آهنگی که تا زنده ام در یاد من می ماند

کجا باید از زیر بار آن زمان بگریزم
از یاد و جای خالیِ آن دوست عزیزم
عزیزم، عزیزم

روی زمین نشسته و سر بر زانو گرفته
گونه هایش ترُ، سرخُ، دلش خردُ شکسته
با گل های قالیچه و گلدان های پیچک
عجین شده تصویر او با آن اتاق کوچک

بخشید و اما رفت و با او خنده های او رفت
یک تکه از من هم با اسباب های او رفت
با او رفت، با او رفت

آرام و ساکت رفته و نشانه ای نمانده
جز یک نقاشی های یه کتابچه ی نخوانده
در خاطرم اما هنوز از یلحظخ ی جدایی
تصویری از لبخند او مانده به یادگاری

ای قاصدک اگر دیدی دو چشم آسمانی
سلام من را به آن یار زیبا می رسانی
می رسانی، می رسانی، می رسانی

ای قاصدک اگر دیدی دو چشم آسمانی
سلام من را به آن یار زیبا می رسانی
می رسانی، می رسانی، می رسانی

White Tree

Under a white tree with quivering leaves
The blue gaze of a distraught lover was lost
Tears fall from her heart and she sings a song
A melody that will stay with me as long as I live

Where should I flee from the burden of that time?
From the memory and empty space of that dear friend
My darling, my darling

She sits on the ground with her head in her lap
Her cheeks are wet, red, her heart broken and shattered
With the flowers of the carpet and the ivy pots
Her image is intertwined with that small room

He forgave and left, and with him his laughter left
And a piece of me departed with his things
With him he left, with him he left

Silently and quietly he left and left no trace
Except for some drawings from an unread book
Yet in my memory there remains from the moment of separation
An image of his smile, a precious keepsake

Oh dandelion, if you see two heavenly eyes
Convey my greetings to that beautiful companion
Convey them, convey them, convey them

Oh dandelion, if you see two heavenly eyes
Convey my greetings to that beautiful companion
Convey them, convey them, convey them