Paroles et traduction Mazyar Fallahi - Khodaya

Khodaya

نگاهم رو به سمت تو، شبم آیینه ی ماهه
دارم نزدیکتر میشم، یه کم تا آسمون راهه
به دستای نیاز من، نگاهی کن از اون بالا
من این آرامش محضو، به تو مدیونم این روزا
خدایا دوستت دارم، واسه هر چی که بخشیدی
همیشه این تو هستی که، ازم حالم رو پرسیدی
بازم چشمامو می بندم، که خوبی هاتو بشمارم
نمی تونم فقط میگم، خدایا دوستت دارم
تو دیدی من خطا کردم، دلم گم شد دعا کردم
کمک کن تا نفس مونده، به آغوش تو برگردم
تو حتی از خودم بهتر، غریبی هامو می شناسی
نمی خوام چتر دنیا رو، که تو بارون احساسی
خدایا دوستت دارم، واسه هر چی که بخشیدی
همیشه این تو هستی که، ازم حالم رو پرسیدی
بازم چشمامو می بندم، که خوبی هاتو بشمارم
نمی تونم فقط میگم، خدایا دوستت دارم

Oh God

My gaze is upon you, my night is the mirror of the moon
I am getting closer, a little bit of the way to the sky
Look at my needy hands from up there
I owe you this pure calmness
Oh God, I love you, for everything you have given me
It is always you who has asked me about my condition
I close my eyes again, to count your kindness
I can't, I just say, Oh God, I love you
You saw me making mistakes, my heart was lost, I prayed
Help me untill my last breath, to return to your embrace
You know my strangeness better than I do
I don't want the umbrella of the world, which is your emotional rain
Oh God, I love you, for everything you have given me
It is always you who has asked me about my condition
I close my eyes again, to count your kindness
I can't, I just say, Oh God, I love you