Paroles et traduction Mazyar Fallahi - Lahzeha

Lahzeha

مثه قایقی خسته تو دریا
مثه دیدن تو توی رویا
مثه تیک تیک خسته ی ساعت
مثه قصه ی تلخ صداقت
مثه شب مثل گل توی گلدون
مثه تصویر ماه توی بارون
مثه گریه ی تلخ دیوونه
دیگه چیزی ازم نمی مونه
مثه لحظه ی بارونو پاییز
مثه چشمای خسته ی لبریز
مثه اشکای ریخته رو گونه
دیگه چیزی ازم نمیمونه
مثه بارونو ابر بهاره
مثه لحظه ی خواب ستاره
تو رو دوست دارم
مثه خاطره های پریده
دو نگاه به هم نرسیده
مثه شاعر و عشق و رفاقت
مثل حس غریب نجابت
مثه پرسه و گریه و خوندن
همه خاطره هاتو سوزوندن
مثه اشکای خواب شبونه
دیگه چیزی ازم نمی مونه
مثه لحظه ی بارونو پاییز
مثه چشمای خسته ی لبریز
مثه اشکای ریخته رو گونه
دیگه چیزی ازم نمی مونه
مثه بارونو ابر بهاره
مثه لحظه ی خواب ستاره
تورو دوست دارم
تورو دوست دارم لبالب.

Moments

Like a weary boat in the sea
Like seeing you in a dream
Like the tired ticking of a clock
Like the bitter tale of honesty
Like the night like a flower in a vase
Like the image of the moon in the rain
Like the bitter weeping of a madman
Nothing else remains of me
Like the moment of rain and autumn
Like weary, brimming eyes
Like tears streaming down a cheek
Nothing else remains of me
Like the rain and spring clouds
Like the moment of a star's sleep
I love you
Like forgotten memories
Two gazes that never met
Like a poet and love and companionship
Like the strange sense of nobility
Like wandering and weeping and singing
They've burned all your memories
Like the tears of a night's sleep
Nothing else remains of me
Like the moment of rain and autumn
Like weary, brimming eyes
Like tears streaming down a cheek
Nothing else remains of me
Like the rain and spring clouds
Like the moment of a star's sleep
I love you
I love you to the brim.