Paroles et traduction Mohammad Esfahani - Hasrat

Hasrat

نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گریه باشه؛ بی صبری باشه
آرزوم بوده که آسمون تو شبهات
برا تو یه سقف پر ستاره باشه
روی تاقچه، ماه برات مثل یه آیینه
کهکشونا هم برات گهواره باشه
نازنین، من اگه تاریکم غمی نیست
تو به فرداها به روشنی بیندیش
همه ی پنجره ها ارزونیه تو
به جهانی خوب و دیدنی بیندیش
نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گریه باشه؛ بی صبری باشه
دخترم دلخوشی بابا همیشه به گل افشونی لبخند تو بوده
خودش آشنای پاییزه و اما برا خاطر تو از بهار سروده
خودش آشنای پاییزه و اما برا خاطر تو از بهار سروده
نازنین، من اگه تاریکم غمی نیست
تو به فرداها به روشنی بیندیش
همه ی پنجره ها ارزونیه تو
به جهانی خوب و دیدنی بیندیش

Hasrat

I didn't want to take the sun from you
I didn't want your sky to be cloudy
I didn't want your eyes to beRainy and cold
Your share should be crying; impatience should be
My wish has been for the sky of your nights
To be a ceiling full of stars for you
On the mantelpiece, the moon is like a mirror for you
The Milky Way galaxies are also a cradle for you
My dear, if I am dark, it doesn't matter
You think of tomorrow in the light
All the windows are affordable
Think of a good and beautiful world
I didn't want to take the sun from you
I didn't want your sky to be cloudy
I didn't want your eyes to beRainy and cold
Your share should be crying; impatience should be
My daughter, my father's happiness has always been the blossoming of your smile
He is familiar with autumn and but for you, he wrote from spring
He is familiar with autumn and but for you, he wrote from spring
My dear, if I am dark, it doesn't matter
You think of tomorrow in the light
All the windows are affordable
Think of a good and beautiful world