Paroles et traduction Puzzle Band - Ghaayegh Kaaghaazi
Ghaayegh Kaaghaazi
Paper Boat
چشمایِ
تو
نمیخنده
، میترسم
از
آینده
Your
eyes
don't
smile,
I
fear
the
future
میترسم
من
از
این
حرفا
، عشقِ
من
و
تو
میدونم
به
یه
مو
بنده
I
fear
these
words,
I
know
our
love
hangs
by
a
thread
میدونم
داره
دیر
میشه
I
know
it's
getting
late
اون
بیرون
پُرِ
بارونــــه
، کی
دردمو
میدونه
؟
It's
raining
heavily
outside,
who
knows
my
pain?
دستامون
که
جدامون
باشـــن
، جز
خاطره
های
کشنده
چی
میمونه
؟
When
our
hands
are
apart,
what
remains
but
deadly
memories?
هی
دلم
گوشه
گیر
میشه
My
heart
becomes
a
recluse
یه
روزی
میری
و
میدونم
اون
روز
نزدیکهـــ
، دلِ
بزرگم
ازت
پُر
زخمای
کوچیکهــــ
One
day
you
will
leave,
and
I
know
that
day
is
near,
my
big
heart
is
full
of
small
wounds
from
you
دارم
عادت
میکنم
به
این
اشکایِ
پنهونی
، داری
به
زور
گذشته
ها
عاشق
من
میمونی
I'm
getting
used
to
these
hidden
tears,
you're
forcing
yourself
to
love
me
because
of
the
past
آخه
نگاهِ
تو
مثلِ
یه
آدم
عاشق
نیــــست
، کسی
که
حرفی
نداره
اون
آدم
سابق
نیـــست
Your
gaze
isn't
like
a
lover's,
the
one
who
has
nothing
to
say
is
not
the
person
they
used
to
be
قایق
کاغذی
من
اگر
چه
نشسته
به
گِل
، برو
ولی
بی
جواب
نمیمونه
شکستنِ
دل
My
paper
boat,
though
stuck
in
the
mud,
go,
but
a
broken
heart
won't
go
unanswered
بعد
از
اون
همه
تنهاییـــ
، عشق
همه
چیزم
شد
After
all
that
loneliness,
love
became
everything
to
me
تقصیرِ
منِ
دیوونست
، که
درست
همونی
که
نباید
عزیزم
شد
It's
the
fault
of
my
madness,
that
the
one
who
shouldn't
have,
became
my
dear
اینو
به
قلبم
حالی
کن
Make
my
heart
understand
this
چیزی
از
تو
نمیخواستم
، جز
اینکه
قدم
بزنیم
I
didn't
want
anything
from
you,
except
to
walk
together
چیزی
نمیگم
از
دردام
، بیا
با
یه
دلیلِ
خوب
از
هم
دل
بِکَنیم
I
won't
speak
of
my
pain,
let's
break
away
with
a
good
reason
بیا
بغضمو
خالی
کـــن
Come,
empty
my
sorrow
یه
روزی
میری
و
میدونم
اون
روز
نزدیکهـــ
، دلِ
بزرگم
ازت
پُر
زخمای
کوچیکهــــ
One
day
you
will
leave,
and
I
know
that
day
is
near,
my
big
heart
is
full
of
small
wounds
from
you
دارم
عادت
میکنم
به
این
اشکایِ
پنهونی
، داری
به
زور
گذشته
ها
عاشق
من
میمونی
I'm
getting
used
to
these
hidden
tears,
you're
forcing
yourself
to
love
me
because
of
the
past
آخه
نگاهِ
تو
مثلِ
یه
آدم
عاشق
نیــــست
، کسی
که
حرفی
نداره
اون
آدم
سابق
نیـــست
Your
gaze
isn't
like
a
lover's,
the
one
who
has
nothing
to
say
is
not
the
person
they
used
to
be
قایق
کاغذی
من
اگر
چه
نشسته
به
گِل
، برو
ولی
بی
جواب
نمیمونه
شکستنِ
دل
My
paper
boat,
though
stuck
in
the
mud,
go,
but
a
broken
heart
won't
go
unanswered
یه
روزی
میری
و
میدونم
اون
روز
نزدیکهـــ
، دلِ
بزرگم
ازت
پُر
زخمای
کوچیکهــــ
One
day
you
will
leave,
and
I
know
that
day
is
near,
my
big
heart
is
full
of
small
wounds
from
you
دارم
عادت
میکنم
به
این
اشکایِ
پنهونی
، داری
به
زور
گذشته
ها
عاشق
من
میمونی
...
I'm
getting
used
to
these
hidden
tears,
you're
forcing
yourself
to
love
me
because
of
the
past...
Évaluez la traduction
Seuls les utilisateurs enregistrés peuvent évaluer les traductions.
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.