Paroles et traduction Ramesh - Pishvaz

Pishvaz

نمیتونی نمیتونی بخونی
انتظاری که تو چشمای منه
انتظاری که همیشه با منه
دیروز و امروز و فردای منه

غروبا وقتی که دست آفتاب
شاخهای کاج و آتیش میزنه
یک کسی از تو وجودم پا میشه
یک کسی از تن من جدا میشه

واسه تو سفره رنگین میچینه
تو رو اونجوری که میخواد میبینه
تا سر کوچه میاد به پیشواز
ولی تنها برمیگرده بی تو باز

تک و تنها سر سفره میشینه
وقتی جای تورو خالی میبینه
هق هق گریه امونش نمیده
سفره رو از رو زمین برمیچینه

واسه تو سفره رنگین میچینه
تو رو اونجوری که میخواد میبینه
تا سر کوچه میاد به پیشواز
ولی تنها برمیگرده بی تو باز

تک و تنها سر سفره میشینه
وقتی جای تورو خالی میبینه
هق هق گریه امونش نمیده
سفره رو از رو زمین برمیچینه
سفره رو از رو زمین برمیچینه
سفره رو از رو زمین برمیچینه

Pishvaz

You cannot, you cannot sing
The hope that is in my eyes
The hope that is always with me
My yesterday, today and tomorrow

In the evenings when the hand of the sun
Sets the pine branches on fire
Someone rises up from within me
Someone separates from my body

Sets a colorful table for you
Sees you the way he wants to
Comes to greet you at the end of the alley
But returns alone without you again

Sits alone at the table
When he sees your empty seat
His sobs choke him
He picks up the table from the ground

Sets a colorful table for you
Sees you the way he wants to
Comes to greet you at the end of the alley
But returns alone without you again

Sits alone at the table
When he sees your empty seat
His sobs choke him
He picks up the table from the ground
He picks up the table from the ground
He picks up the table from the ground