Paroles et traduction Zedbazi, Behzad Leito - Saat Vayse

Saat Vayse

لیمو ترش نمک از دیرزو ظهر تا ۸ صبحه فردا
دوباره باز به تو آروم میگم ، میخوام "ساعت وایسه" ، میخوام "ساعت وایسه
میدونی همه چی تو ماچه
ثانیه ها با تو آسون میرن ، بازیه ماست که توش داغون میشم
دوباره باز به تو آروم میگم ، میخوام "ساعت وایسه" ، میخوام "ساعت وایسه
من و تو با هم بودیم از اولش
نمیدونستیم یه روز میرسیم ، به تهش
نیش نداره ولی بالاخره عقربه ما رو
آره ساکتو ریلکسم ولی مخه من پره فکره
ثانیه ها با تو آسون میرن ، بازیه ماست که توش داغون میشم
دوباره باز به تو آروم میگم ، میخوام "ساعت وایسه" ، میخوام "ساعت وایسه

Time Stands Still

Lemons and salt from yesterday afternoon until 8 a.m. tomorrow
Once again I tell you softly, I want "time to stand still", I want "time to stand still
You know everything is inside us
The seconds go by easily with you, our game in which I am destroyed
Once again I tell you softly, I want "time to stand still", I want "time to stand still
You and I were together from the beginning
We did not know that one day we would reach its end
There is no sting, but eventually the hands will
Yes, I am quiet and relaxed, but my mind is full of thoughts
The seconds go by easily with you, our game in which I am destroyed
Once again I tell you softly, I want "time to stand still", I want "time to stand still