Chizi Begoo - Ebi перевод на английский

Chizi Begoo

دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو
از شرم شکست می خورم
دلبرکم چیزی بگو به من که گرمِ هق هقم
به من که آخرین یِ آواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها
نه هق هقِ دلـــــــــواپسی
نـذار که از سکوت تـــو
پـــــــــرپـــــــــر بشن ترانـه ها
دوباره من بمونم و خاکستر پروانـــــــــــه ها
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خـــــــاطره
کابوس رفتنت بگو
از لحظه هـــــــــای من بره
چیــــــزی بگو اما نگو
قصهٔ ما به ســـــــــــر رسید
نگـــــو که خورشیدکِ من
چادر شب به ســـــــــر کشید
دقیقه ها غـــــــزل میگن
وقتی سکوت و می شکنی
قناریا عاشق می شن
وقتی تو حرف می زنی
دلبرکم چیزی بگو به من که خاموشِ توام
به من که همبستر تو اما فراموشِ تو ام
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها نه هـق هـقِ دلواپســـــی
نـذار که از سکوت تـــو
پـــــــــرپـــــــــر بشن ترانـه ها
دوباره من بمونم و خاکستر پروانـــــــــــه ها
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خـــــــاطره
کابوس رفتنت بگو
از لحظه هـــــــــای من بره
چیــــــزی بگو اما نگو
قصهٔ ما به ســـــــــــر رسید
نگـــــو که خورشیدکِ من
چادر شب به ســـــــــر کشید
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خـــــــاطره
کابوسِ رفتنت بگو
از لحظه هـــــــــای من بره
چیــــــزی بگو اما نگو
قصهٔ ما به ســـــــــــر رسید

Chizi Begoo

My love, say something to me, for I am full of tears,
To me who without your voice,
Am ashamed of being defeated.
My love, say something to me, for I am filled with sobs,
To me who am the last of the wandering lovers.
Say something so that the mirror will not tire of loneliness,
Let the gazals hear the complaints,
Not the sobs of anxiety.
Do not let your silence
Wither the songs,
Let me not remain alone again with the ashes of moths.
Say something, but do not speak of death and memory,
Tell of the nightmare of your departure,
Of the moment you left me.
Say something, but do not say
That our story is over.
Do not say that my sunshine,
Has covered her head with a nightgown.
The minutes sing sonnets,
When you break the silence,
The canaries fall in love,
When you speak.
My love, say something to me, for I am silent before you,
To me who share your bed, yet am forgotten by you,
Say something so that the mirror will not tire of loneliness,
Let the gazals hear the complaints, not the sobs of anxiety.
Do not let your silence
Wither the songs,
Let me not remain alone again with the ashes of moths.
Say something, but do not speak of death and memory,
Tell of the nightmare of your departure,
Of the moment you left me.
Say something, but do not say
That our story is over.
Do not say that my sunshine,
Has covered her head with a nightgown.
Say something, but do not speak of death and memory,
Tell of the nightmare of your departure,
Of the moment you left me.
Say something, but do not say
That our story is over.