Ounshab - Afshin перевод на английский

Ounshab

اون شبی که ، چشم مهتاب به نگاه باغچه خندید
چیکه چیکه دست بارون ، خواب شیشه ها رو دزدید
دیوارای سنگی باغ ، دل به پیچک ها سپردن
ابرا با ستاره هاشون ، دل کفترا رو بردن
اما من ، اینقده بی تو ، تک و تنها تو خیابون
واسه تو ، گریه می کردم ، عاشقونه زیر بارون
اون شبی که ، دستای باد ، موی بیدو شونه می کرد
رازقی با طعم شعراش ، کوچه رو دیونه می کرد
چشمای اشکی شبنم ، دل سپرده بود به باقچه
رنگ و روی عاشقی داشت ، گل سرخ روی تاقچه
اما من ، اینقده بی تو ، تک و تنها تو خیابون
واسه تو ، گریه می کردم ، عاشقونه زیر بارون
اون شبی که ، دو تا قمری دل می دادن عاشقونه
واسه هم قصه می گفتن توی ایوونچه ی خونه
وقتی که ابرا رو دنیا رنگ فردا می کشیدن
ماهی های عاشق حوض خواب دریا رو می دیدن
اما من ، اینقده بی تو ، تک و تنها تو خیابون
واسه تو ، گریه می کردم ، عاشقونه زیر بارون

Ounshab

That night, when the moonlight smiled at the garden,
Raindrops gently stole the sleep of the windows.
The stone walls of the garden surrendered their hearts to the ivy,
Clouds and stars stole the hearts of the doves.
But I, so alone on the street without you,
Was weeping for you, my love, in the rain.
That night, when the wind's hands combed the willow's hair,
Razqi's poems made the streets crazy with their taste.
The eyes of the weeping dew were devoted to the garden,
Red roses on the mantelpiece were adorned with the colors of love.
But I, so alone on the street without you,
Was weeping for you, my love, in the rain.
That night, when two turtledoves shared their hearts as lovers,
They told each other stories in the house's alcove.
As clouds painted the world with the colors of tomorrow,
Fish in love dreamed of the sea in the pond.
But I, so alone on the street without you,
Was weeping for you, my love, in the rain.