Текст и перевод песни Alireza Ghorbani - Harigh-e Khazan (Live)

Harigh-e Khazan (Live)

حریق خزان بود
همه برگ ها آتش سرخ،
درختان همه دود پیچان به تاراج باد
من از جنگل شعله ها می گذشتم
غبار غروب به روی درختان فرو می نشست
و باد غریب، عبوس از بر شاخه ها می گذشت
و سر در پی برگ ها می گذاشت
فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می زد
لبریز می کرد،
و در چشم برگی که
خاموش خاموش می سوخت
نگاهی که نفرین به پاییز می کرد
حریق خزان بود،حریق خزان بود
حریق خزان بود
شب از جنگل شعله ها می گذشت
حریق خزان بود و تاراج باد
من آهسته در دود شب رو نهفتم
و در گوش برگی که خاموش می سوخت گفتم
مسوز این چنین گرم در خود، مسوز
مپیچ این چنین تلخ بر خود، مپیچ
که گر دست بیداد تقدیر کور
تو را می دواند به دنبال باد
مرا می دواند به دنبال هیچ
من از جنگل شعله ها می گذشتم،
همه هستی ام جنگلی شعله ور بود

Fall's Conflagration (Live)

Autumn's conflagration
All the leaves aflame,
Trees all in a dense smoky haze, ravaged by the wind.
I passed through the forest of flames.
The dust of dusk settled upon the trees,
And the strange wind, sullen, passed over the branches,
And pursued the leaves with determination,
Filling the air with the mournful sound of a leaf that cried out,
Overflowing,
And in the eyes of a leaf that
burned out silently,
A glance that cursed the autumn.
Autumn's conflagration, autumn's conflagration,
Autumn's conflagration.
Night passed through the forest of flames.
Autumn's conflagration and the wind's plunder,
I slowly hid myself in the smoke of night,
And in the ear of a leaf that was burning out, I said,
Do not burn so fiercely within yourself, do not burn.
Do not twist so bitterly upon yourself, do not twist.
For if the hand of blind fate
Forces you to run after the wind,
It forces me to run after nothing.
I passed through the forest of flames.
My entire being was a forest aflame.