Текст и перевод песни Hamid Askari - Kafe

Kafe

همین که یک نفر از دور لباسش رنگ تو باشه
همین که تو مسیر من یه گل فروشی پیداشه
بازم یاد تو می افتم
همین که عصر یه جمعه آدم تو خونه تنهاشه
همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه
بازم یاد تو می افتم
با آهنگی که دوست داشتی تموم کافه ها بازن
تموم شهر همدستن منو یاد تو بندازن
تو نیستی سرد و یخبندون تموم فصلا پائیزه
گذشتن از تو واسه من گذشتن از همه چیزه
همین که عکس تنهایی کنار دریا میگیرم
بدون شب بخیر تو به خواب گریه ها میرم
بازم یاد تو می افتم
با هر بارون با هر برفی که میشینه رو این کاجا
میرم هرجایی تو این شهر میرم هرجای این دنیا
بازم یاد تو می افتم
یه وقتایی همه چی هست ولی اونی که باید نیست
دوبار ترکم کن مردن به این آسونی ها هم نیست
تو نیستی سرد و یخبندون تموم فصلا پائیزه
گذشتن از تو واسه من گذشتن از همه چیزه

Cafe

As soon as someone in the distance has clothes the color of yours,
As soon as there is a florist on my way,
I think of you again.
As soon as a person is alone at home on a Friday afternoon,
As soon as someone's name is similar to yours,
I think of you again.
With the song you loved, all the cafés are open again,
The whole city is hand in hand to remind me of you,
You are not here, all the seasons are autumn, cold and frosty,
Getting over you for me is like giving up everything.
As soon as I take a picture of loneliness by the sea,
Without your good night I fall asleep in tears.
I think of you again.
With every rain, with every snow that falls on these pines,
I go everywhere in this city, I go everywhere in this world,
I think of you again.
Sometimes everything is there, but the one who should be there is not
Leave me again, dying is not that easy
You are not here, all the seasons are autumn, cold and frosty,
Getting over you for me is like giving up everything.