Mehrad Hidden - Bozorg (Live) - перевод текста песни на английский

Текст и перевод песни Mehrad Hidden - Bozorg (Live)




Bozorg (Live)
Bozorg (Live)
صدام نمی رسید اون وقت
My voice couldn't reach you then,
که آروم و ساکت بودم
When I was quiet and still.
فریاد من از رو خشم نیست
My cry is not from anger,
بلند میگم همه بشنون
I speak loudly for all to hear.
صدام نمی رسید اون وقت
My voice couldn't reach you then,
که آروم و ساکت بودم
When I was quiet and still.
فریاد من از رو خشم نیست
My cry is not from anger,
بلند میگم همه بشنون
I speak loudly for all to hear.
سالیانی پیش، گلی غنچه کرد
Years ago, a flower budded,
پاشو کرد تو زمین، خودشو از ریشه گنده کرد
It stepped into the earth, and grew big from its roots.
سالیانی پیش، شاخه ای کس نداشت
Years ago, a branch had no one,
فقط یه اسم مستعار بقیه گذاشتن براش
Only a nickname others gave it.
کنار هم بزرگ، نشون دادن ارزشو
Together they grew big, showing their value,
شاخه تنومندیشو، گلم بوی عطرشو
The branch its sturdiness, the flower its fragrance.
یکی برگشو، اون یکی رنگشو
One its leaves, the other its color,
تا که آسمون بسته شد، طوفانی اومد سمتشون
Until the sky closed, a storm came towards them.
خار زیاد شد، سیاه پوشوند پیکرو
Thorns multiplied, black covered the body,
گل برازنده رو، گرفت ازش جلوه رو
It took the grace from the beautiful flower,
باد اومد شاخه رو، تکون داد اون هیکلو
The wind came, shook the branch, that frame,
گرفت ازش هیبتو، شل کرد هر چی سفته رو
Took its stature, loosened everything that was firm.
گرگ اومد، کند و رفت
The wolf came, dug and left,
ملخ رسید، کند و رفت
The locust arrived, gnawed and left,
سیل زد و رفت و هر چی بود و کرد نرم و لخت
The flood struck and left, and everything it did was soft and limp.
گِل و آب، مه و خاک، له و باز هر دو ور
Mud and water, fog and dust, crushed and back on both sides,
شاخه رسید سمت راست و گل جدا شد سمت چپ
The branch reached to the right, and the flower separated to the left.
سالیانی بعد، بر حسب اتفاق
Years later, by chance,
گذرا به هم خورد، نبود فرق و اختلافی
They crossed paths, there was no difference or conflict.
شاخه درختی شده بود و گل سربلند
The branch had become a tree, and the flower was proud,
یاد گذشته کردن و خندیدن با هم بلند
They remembered the past and laughed loudly together.
آسمون صاف، پرنده داشت می خوند
The sky was clear, a bird was singing,
که قرار شد ادامه بدن همون راه عادیشونو
That they decided to continue their usual path.
رو به جلو، رو به افق
Forward, towards the horizon,
تو باغچه نه این بار، تو بوستانی بزرگ
Not in the garden this time, but in a large orchard.
صدام نمی رسید اون وقت
My voice couldn't reach you then,
که آروم و ساکت بودم
When I was quiet and still.
فریاد من از رو خشم نیست
My cry is not from anger,
بلند میگم همه بشنون
I speak loudly for all to hear.
چه کنیم در این بوستان بزرگ؟
What shall we do in this large orchard?
لازم نیست فقط مخصوص قشر خاصی باشه
It doesn't need to be exclusive to a certain group,
جذابیتش برای سن و سالی باشه
Its appeal should be for all ages,
برا جلب توجه دست رو جای حساسی باشه
To attract attention, it should touch a sensitive spot.
کار من نیست، من بیشترم
It's not my style, I'm more than that,
با سلیقه ی هر کس اختلافی داشته باشه
To have a difference with everyone's taste,
با عقیده های شخصی بخواد شاخ به شاخ شه
To go head-to-head with personal beliefs,
پر فحش و حرفای نازسایی باشه
To be full of insults and indecent words.
کار من نیست، من بیشترم
It's not my style, I'm more than that,
یه چیزی اختراع شه، که نه سیاسی
Something should be invented, that's neither political,
نه احساسی و نه اجتماعی باشه
Nor emotional, nor social,
بدون این که اسم هیچ غذایی باشه
Without being the name of any food,
باعث شه یه جایی، یه اشتهایی وا شه
It should make someone, somewhere, have an appetite.
یه دوایی باشه، خوابیده بیدار شه، پاشه
It should be a medicine, for the sleeping to wake up, to rise,
هر کسی برا خودش کس خاصی باشه
For everyone to have someone special,
یه قهرمانی باشه، که تنها هدفش تو زندگی
A champion whose only goal in life
اینه که رکورد خودش جا به جا شه
Is to break his own record.
با این رشته کلید شاید یه درایی وا شه
With this bunch of keys, maybe some doors will open,
هزار تا قصه، بی این که داستانی باشه
A thousand stories, without being a story,
یه طرز فکر پر و بی اعتراضی باشه
A way of thinking full and without complaint,
جا خبرنگاری، چیز خبرسازی باشه
Instead of a journalist, something newsworthy,
چرا تو شب از تاریکی قصه هایی باشه؟
Why are there stories of darkness in the night?
خوبه تو این قصه ها یه چراغی باشه
It's good to have a light in these stories,
تو زیرزمینش پله هایی باشه
To have stairs in its basement,
واقعیت تلخه، تو قصه عشق و حالی باشه
Reality is bitter, in the story there should be love and passion,
بدون ایهام و قافیه ی خاصی باشه
Without ambiguity and a particular rhyme,
همچین چیزی باید خیلی لوس و عادی باشه!
Such a thing should be very cheesy and ordinary!
شایدم یه درصد یه کار استثنایی شد
Maybe one percent became an exceptional work,
میگفتن: "نمیشه"، نمیشد!
They used to say, "It's not possible," it wasn't!
صدام نمی رسید اون وقت
My voice couldn't reach you then,
که آروم و ساکت بودم
When I was quiet and still.
فریاد من از رو خشم نیست
My cry is not from anger,
بلند میگم همه بشنون
I speak loudly for all to hear.
بشنون
Hear,
بشنون
Hear.
شاید این بار برسه صدام به گوشای بسته
Maybe this time my voice will reach closed ears,
فریاد من از شوقیه که توی سینه ها حبسه
My cry is from the joy that is trapped in my chest.
ووووه
Woooh.
صدام نمی رسید اون وقت
My voice couldn't reach you then,
که آروم و ساکت بودم
When I was quiet and still.
فریاد من از رو خشم نیست
My cry is not from anger,
بلند میگم همه بشنون
I speak loudly for all to hear.
جای آرش دارا خیلی خالیه
Arash Dara's place is very empty.





Авторы: Mehrad Mostofi Rad


Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.