Текст и перевод песни Mohsen Namjoo - El Sol Sueno (Part II)

El Sol Sueno (Part II)

دیگر عشق هم نمی داند
من از فروغ روی تو برخاستم
نه از صلابت نگارگران
من از طلاگونه نامت
نه از غلظتی که بر جان عزیزان ریختی
من از جان تو بر خاستم
نه از افسار بیگانه ی خدایان
من از چشم تو برخاستم
نه از بهین نامه ای که بر نام جهل گشادی
نه از دل شنگی مداوم مرگ بی قرار
دیگر عشق هم نمی داند
من از فروغ روی تو برخاستم
که دیگر میل بازتابش نیست
دیگر بر گنجینه ی دانایان لگام پرسری نمایان است
دیگر مرگ خفته است
دیگر مرگ خفته هم نمی داند
که من از شور تو برخاستم
از انعکاس حضور تو

El Sol Sueno (Part II)

Love no longer knows
I arose from the radiance of your face
Not from the austerity of the scribes
I arose from your golden name
Not from the density you poured upon the souls of your beloveds
I arose from your soul
Not from the foreign bridles of gods
I arose from your eyes
Not from the superior letter you unfurled upon the name of ignorance
Not from the relentless jubilation of restless death
Love no longer knows
I arose from the radiance of your face
That desire for reflection is no more
The treasure chests of the wise now display a bridle of questions
Death now slumbers
Slumbering death no longer knows
That I arose from your passion
From the echo of your presence