Текст и перевод песни Mohsen Namjoo - یاد آر

یاد آر

اما نرود یادت آن روز که خندانی
آن روز که از شادی، باران بهارانی
آن روز که آزادی، آن روز که باور کن
آن روز که شوریده، رقصنده ی میدانی
آن روز که خون ارزان، بر خاک نمی ریزد
آن روز که جان جان جان با قهقهه می خوانی
آن روز که ما بردیم، بزم ست به برزن ها
می چرخی وُ پاکوبان، غرق بوسه بارانی
آن روز که نزدیک ست، آن روز که یادش خوش
آغوش پس از آغوش، ریسه های طولانی
آن روز ولی از ما، یادی به میان آور
رفتیم غریبانه، بیصدا و پنهانی
یک جرعه بنوش آن روز، با خنده بنوش آن روز
یاد مردگانی که، زنده اند وُ می دانی
زنده اند وُ می دانی، زنده اند وُ می دانی
از یاد نبر خون را، خونی که شتک زد
خونی که از آن آمد فردا تو چراغانی، فردا تو چراغانی
اما نرود یادت، آن روز که خندانی
آن روز که از شادی، باران بهارانی
باران بهارانی
کجایید ای شهیدان راه خدای

Remember

But do not forget that day when you laughed
That day when from joy, a spring rain
That day when freedom, that day believe
That day when frenzied, dancing in the square
That day when blood cheaply, is not shed on the ground
That day when life life life is sung with laughter
That day when we win, the party is in the streets
You spin and dance, drenched in kisses
That day which is near, that day whose memory is sweet
Embrace after embrace, long garlands
But that day, remember us
We left as strangers, silently and secretly
Drink a sip that day, drink with laughter that day
Remember the dead, who are alive and you know
Alive and you know, alive and you know
Do not forget the blood, the blood that spurted out
The blood from which tomorrow you are illuminated, tomorrow you are illuminated
But do not forget that day when you laughed
That day when from joy, a spring rain
A spring rain
Where are you, O martyrs of the path of God