Lyrics The Pulse - Bad Company UK
جا
اضطراب
مردن
به
فکر
این
زمین
باش
ما
پادشاه
اونیم
یا
کلمون
کنیزاش
واسه
انتقام
خودت
چند
تا
خونو
ریختی
تو
بی
باور
من
باور
هر
دومون
گریختیم
از
دست
قصد
وصل
ما
قسم
به
نسل
دستو
پا
زدن
تو
هر
چی
وصف
حال
عصر
طوفان
عصر
ماست
با
دستای
باز
کل
زندگیمیو
میدوید
مخم
چیزایی
که
برای
تو
میدونم
پوخن
کل
شهرو
میکوبم
تو
هم
با
چهارتا
جمله
ای
که
میسازم
رو
هم
کشیدی
کشیدم
کشیدی
کشیدند
ربع
زندگیم
میونه
کشیدن
غریب
غریب
غریبگی
کیه
بی
طرف
برندست
همیشگی
اینه
منو
میشناسی
دور
از
شلوغیا
خزو
لمپهن
کل
شهرو
شکو
شبهن
من
پر
از
خوشیه
تویه
کلبه
ام
وقتی
هر
چی
کشیدی
خوب
جواب
میگیره
پالسایه
مخت
شعر
آهنگ
جدید
صادق
پالس
روشنایی
خورشید
درخشش
میکندو
ما
اینجا
زنده
شد
آنچه
مرده
بود
بی
پروا
در
اینجا
این
نشانه
ها
هم
همینجاست
من
یه
اوجه
بی
دلیلم
قاتله
قاتله
این
زمینم
من
یه
برجه
نیمه
خم
غرشه
رعدی
که
بد
مهیبم
از
خواصم
خلق
خود
رو
پر
شدم
همه
جا
من
همینم
پیامبر
شما
من
غریبم
من
دیوانم
من
عجیبم
دل
به
چی
تو
دنیات
دادی
که
کردی
اشاره
به
کل
دنیا
برد
دادی
به
بردات
خیلی
و
دلخوشی
اما
به
کهنه
بردات
دعای
مادر
لبخند
دوست
مرگ
سرما
تو
وودکای
روز
شاخه
ها
تو
دستام
گل
داد
آرزوهام
شد
کارایه
روز
اوف
دیگه
نفس
نمیاد
قفس
دنیاست
پس
قفس
نمیخواد
تو
دست
من
مشتی
مرض
نمیاد
با
اینکه
ویروسو
کنست
نم
یگاد
عادت
میشه
این
برتر
بودن
سیاهو
سفیدش
قلبن
خوبن
قناعت
همون
خوشبختی
بود
تمام
صلحا
تو
بخشش
بودن
بنویس
قضاوت
فقط
مخصوصه
خداست
بنویس
حماقت
جداست
رشادت
جداست
بنویس
اوله
قصه
که
هممون
بودیم
بنویس
یکی
بودو
یکی
نبودش
کجاست
بیا
و
این
جهش
رو
لمس
کن
Attention! Feel free to leave feedback.