Lyrics Dar In Bonbast - Dariush
دهانت
را
می
بویند
مبادا
گفته
باشی
دوستت
دارم
دلت
را
می
پویند
مبادا
شعله
ای
در
آن
نهان
باشد
دهانت
را
می
بویند
مبادا
گفته
باشی
دوستت
دارم
دلت
را
می
پویند
مبادا
شعله
ای
در
آن
نهان
باشد
روزگار
غریبی
ست
نازنین
، روزگار
غریبی
ست
نازنین
و
عشق
را
کنار
تیرک
راهبند
تازیانه
می
زنند
عشق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
شوق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
روزگار
غریبی
ست
نازنین
، روزگار
غریبی
ست
نازنین
و
در
این
بن
بست
کج
و
پیچ
سرما
آتش
را
به
سوخت
وار
سرود
و
شعر
فروزان
می
دارند
به
اندیشیدن
خطر
مکن
روزگار
غریبی
ست
آن
که
بر
در
می
کوبد
شباهنگام
، به
کشتن
چراغ
آمده
است
نور
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
دهانت
را
می
بویند
مبادا
گفته
باشی
دوستت
دارم
دلت
را
می
پویند
مبادا
شعله
ای
در
آن
نهان
باشد
دهانت
را
می
بویند
مبادا
گفته
باشی
دوستت
دارم
دلت
را
می
پویند
مبادا
شعله
ای
در
آن
نهان
باشد
روزگار
غریبی
ست
نازنین
، روزگار
غریبی
ست
نازنین
نور
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
عشق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
آنک
قصابانند
، بر
گذرگاه
ها
مستقر
با
کنده
و
ساتوری
خون
آلود
و
تبسم
را
بر
لب
ها
جراحی
می
کنند
و
ترانه
را
بر
دهان
کباب
قناری
بر
آتش
سوسن
و
یاس
شوق
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
ابلیس
پیروز
مست
سور
عزای
ما
را
بر
سفره
نشسته
است
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
خدای
را
در
پستوی
خانه
نهان
باید
کرد
Attention! Feel free to leave feedback.