Lyrics Labeh Darya - Dariush
عصر
ما
عصر
فریب
عصر
اسمای
غریبه
عصر
پژمردن
گلدون
چترای
سیاه
تو
بارون
شهر
ما
سرش
شلوغه
وعده
هاش
همه
دروغه
آسموناش
پر
دوده
قلب
عاشقاش
کبوده
کاش
تو
قحطی
شقایق
بشینیم
تو
یه
قایق
بزنیم
دل
و
به
دریا
من
و
تو
تنهای
تنها
خونه
هامون
پر
نرده
پشت
هر
پنجره
پرده
قفسا
پر
پرنده
لبای
بدون
خنده
چشما
خونه
سواله
مهربون
شدن
مهاله
نه
برای
عشق
میلی
نه
کسی
به
فکر
لیلی
کاش
تو
قحطی
شقایق
بشینیم
تو
یه
قایق
بزنیم
دل
و
به
دریا
من
و
تو
تنهای
تنها
اونقده
میریم
که
ساحل
از
من
و
تو
بشه
غافل
قایق
و
با
هم
میرونیم
اونجا
تا
ابد
میمونیم
جایی
که
نه
آسمونش
نه
صدای
مردمونش
نه
غمش
نه
جنب
و
جوشش
نه
گلای
گل
فروشش
مثل
اینجا
آهنی
نیست
مثل
اینجا
آهنی
نیست
پس
ببین
یادت
بمونه
کسی
هم
اینو
ندونه
زنده
بودیم
اگه
فردا
وعده
ما
لب
دریا
زنده
بودیم
اگه
فردا
وعده
ما
لب
دریا
زنده
بودیم
اگه
فردا
وعده
ما
لب
دریا
زنده
بودیم
اگه
فردا
وعده
ما
لب
دریا
Attention! Feel free to leave feedback.