Lyrics Bandari - Habib
من
خسته
من
تنها
لب
ساحل
قدم
زنون
پای
برهنه
روی
شن
زارهای
داغ
دوون
دوون
خورشید
با
اون
گرمای
سوزانش
میسوزون
تنم
مرغ
های
مهاجر
هم
هی
پر
زنون
بالا
سرم
باصدای
موجای
سنگین
غروب
آسمون
می
شه
رنگین
ابرای
تیره
میان
و
میگیرن
روی
خورشید
سایه
میشه
تنم
سرد
و
میاد
احساس
تنهاییام
یکه
تنها
می
مونم
با
همه
خاطره
هام
من
خسته
من
تنها
لب
ساحل
قدم
زنون
پای
برهنه
روی
شن
زارهای
داغ
دوون
دوون
خورشید
با
اون
گرمای
سوزانش
میسوزون
تنم
مرغ
های
مهاجر
هم
هی
پر
زنون
بالا
سرم
باصدای
موجای
سنگین
غروب
آسمون
می
شه
رنگین
ابرای
تیره
میان
و
میگیرن
روی
خورشید
سایه
میشه
تنم
سرد
و
میاد
احساس
تنهاییام
یکه
تنها
می
مونم
با
همه
خاطره
هام
Attention! Feel free to leave feedback.