Lyrics Be Rooze Baran - Mohsen Namjoo

با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا کاروان نبندد محمل به روز باران
محمل به روز باران

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
چشم گناهکاران
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
چون شام روزه داران
چون شام روزه داران

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت قدری چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت قدری چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
قطع امیدواران

با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا کاروان نبندد محمل به روز باران
محمل به روز باران

چندین کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمی توان گفت الا به غمگساران
الا به غمگساران