Lyrics Bot Parast - Nami
تب
تند
بغضی،که
توی
صدامه
به
جز
تو
جهان
و
به
زانو
درآورد
ترانه
ترانه
بهت
سجده
کردم
شدم
بت
پرستی
که
ایمان
نیاورد
من
از
کشف
قلبت
به
حسی
رسیدم
که
طبع
فروغ
از
غم
حسرتش
سوخت
پریای
شاملو
غزل
گره
کردن
غزل
چشمشو
به
الفبای
تو
دوخت
تو
مثل
یه
لبخند
یه
روز
روی
لبهام
نشستی
ولی
نه
برای
همیشه
تا
از
خوابت
خوبت
پریدم
رسیدن
همون
غصه
ها
و
غمای
همیشه
به
آتیش
رویای
تو
تن
زدم
میخواستم
از
عشقت
بسوزم،
که
سوختم
که
آزادگیمو
تماشا
کنی
نگاهم
نکردی
هنوزم،
که
سوختم
تو
همتا
نداری
عروس
بهاری
فقط
لایق
تو
سفیر
بهشته
یعنی
اونکه
از
من
چشاتو
گرفته
کی
میتونه
باشه
به
جز
یک
فرشته
ببین
آرزوهام
چه
قدی
کشیدن
دیگه
خواستن
تو
به
مردی
رسیده
با
اینکه
جوونه
فقط
غم
میدونه
چه
زخمای
خورده
چه
زجری
کشیده
تو
خوش
باش
عزیزم
بذار
حداقل
به
خوشبختی
تو
دلم
خوش
بمونه
مهم
نیست
که
تقدیر
منو
بی
تو
داره
کجا
میبره
و
کجا
میکشونه
به
آتیش
رویای
تو
تن
زدم
میخواستم
از
عشقت
بسوزم،
که
سوختم
که
آزادگیمو
تماشا
کنی
نگاهم
نکردی
هنوزم
به
آتیش
رویای
تو
تن
زدم
Attention! Feel free to leave feedback.