Lyrics Shekayat - Sogand
این
قصهی
ناقص
سر
تکمیل
ندارد
بشکُفت
دلم
دست
کم
از
نیل
ندارد
ندارد
ندارد
ندارد
از
دست
دلُم
رفتی
و
این
دل
تو
نباشی
این
ساز
که
در
دست
خود
انجیل
ندارد
ندارد
ندارد
ندارد
دو
صد
روز
از
مُنِ
دل
داده
دوره
دوبار
یادُم
نیفتاد
نمیدونُم
چطور
از
یاد
رفتُم
که
یار
یادُم
نیفتاد
دو
صد
روز
هر
شو
از
خوابش
پریدُم
خدا
میدونه
روز
خوش
ندیدُم
دلُم
چاک
چاک
یار
بی
وفا
شد
خدا
میدونه
از
یار
چی
کشیدُم
نه
ایمون
داره
نه
دل
داره
نه
دین
داره
یارُم
سه
تا
چیزی
که
مو
از
بخت
بد
هر
سه
شو
دارُم
نه
عشق
حالیشه
نه
لیلا
و
مجنون
دوست
داره
ولُم
کرده
میون
غصههای
بیشمارُم
نه
ایمون
داره
نه
دل
داره
نه
دین
داره
یارُم
سه
تا
چیزی
که
مو
از
بخت
بد
هر
سه
شو
دارُم
نه
عشق
حالیشه
نه
لیلا
و
مجنون
دوست
داره
ولُم
کرده
میون
غصههای
بیشمارُم
شکایت
میبرُم
از
دل
به
دلدار
که
دست
از
حال
داغون
مو
بردار
شکوندُم
توبهی
دیرینه
هربار
به
چشمون
خودُم
رفت
دود
این
کار
نه
ایمون
داره
نه
دل
داره
نه
دین
داره
یارُم
سه
تا
چیزی
که
مو
از
بخت
بد
هر
سه
شو
دارُم
نه
عشق
حالیشه
نه
لیلا
و
مجنون
دوست
داره
ولُم
کرده
میون
غصههای
بیشمارُم
نه
ایمون
داره
نه
دل
داره
نه
دین
داره
یارُم
سه
تا
چیزی
که
مو
از
بخت
بد
هر
سه
شو
دارُم
نه
عشق
حالیشه
نه
لیلا
و
مجنون
دوست
داره
ولُم
کرده
میون
غصههای
بیشمارُم
Attention! Feel free to leave feedback.