paroles de chanson Daryaye Bi Payan - Alireza Ghorbani

به دریایی در افتادم
که پایانش نمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی دانم
فراغم سخت می اید ولیکن
صبر می بادید که گر بگریزم از سختی
رفیق سست پیمانم2
مپرس اندوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی
که روز وصل حیرانم ش
شبان اهسته مینالم
مگر در دم نهان ماند
به گوش هرکه در عالم رسید اواز پنهانم
من مرغ سخندانم
که در خاکم رود صورت
هنوز اواز میخوا ندد
به معنی از گلستانم