Paroles et traduction Detlev Jöcker - Abendlied
Добавлять перевод могут только зарегистрированные пользователи.
این
حقیقت
باطن
توست...
This
is
your
inner
truth...
تخریب
شده,
زشت
و
بیمار
است...
Devastated,
ugly,
and
sick...
عزادار
سیاه
پوش
Mourner
dressed
in
black
شاهین
الان
مد
شده
با
قضیه
اسیدپاشی
شوخی
میکنن
آب
میپاشن
تو
صورت
دخترا
تو
خیابون
...
Darling,
it's
become
trendy
now,
they
joke
about
acid
attacks,
splashing
water
on
girls'
faces
in
the
street...
این
شوخی
کثیف
رو
با
منم
امروز
کردن
...
They
played
this
dirty
joke
on
me
today...
خیلی
ترسیدم
...
I
was
so
scared...
گفتم
دیگه
صورتم
نابود
شد
...
I
thought
my
face
was
ruined...
نمیتونم
توصیف
کنم
تا
چه
حد
ترسیدم
...
I
can't
describe
how
scared
I
was...
وحشتناک
بود
...
It
was
horrifying...
خیلی
بیشعورن
بعضیا
...
Some
people
are
so
idiotic...
این
جملات
دختر
جوانى
ست
كه
در
تویتر
برایم
نوشت.
These
are
the
words
of
a
young
girl
who
wrote
to
me
on
Twitter.
دوباره
آن
شعر
از
مارتین
نیمولر
در
برابر
چشمانم
رژه
مى
رود:
اول
سراغ
کمونیست
ها
آمدند،
سکوت
کردم
چون
کمونیست
نبودم.
That
poem
by
Martin
Niemöller
parades
before
my
eyes
again:
First
they
came
for
the
communists,
and
I
did
not
speak
out
because
I
was
not
a
communist.
بعد
سراغ
سوسیالیست
ها
آمدند،
سکوت
کردم
زیرا
سوسیالیست
نبودم.
Then
they
came
for
the
socialists,
and
I
did
not
speak
out
because
I
was
not
a
socialist.
بعد
سراغ
یهودی
ها
آمدند،
سکوت
کردم
چون
یهودی
نبودم.
Then
they
came
for
the
Jews,
and
I
did
not
speak
out
because
I
was
not
a
Jew.
سراغ
خودم
که
آمدند،
دیگر
کسی
نبود
تا
به
اعتراض
برآید.
Then
they
came
for
me,
and
there
was
no
one
left
to
speak
for
me.
عزیز
باور
كن
سكوت
آخرین
سنگر
نیست.
My
dear,
believe
me,
silence
is
not
the
last
refuge.
تجویز
سكوت
براى
یك
جامعه
ى
عقیم
شده،
در
بهترین
حالت
مانند
مرفین
براى
معتاد
هروئینى
ست.
Prescribing
silence
for
a
sterile
society
is,
at
best,
like
morphine
for
a
heroin
addict.
حالا
جامعه
ى
ما
معجونى
است
از
بى
تفاوتى
و
تمسخر.
Now
our
society
is
a
concoction
of
indifference
and
mockery.
جامعه
اى
كه
ابتداى
دهه
ى
شصت،
قتل
عام
سربازان
و
درجه
داران
و
نظامیان
دوره
پهلوى
را
دید
و
سكوت
كرد.
A
society
that
witnessed
the
massacre
of
soldiers,
officers,
and
military
personnel
of
the
Pahlavi
era
in
the
early
sixties
and
remained
silent.
بعد
مجاهد
و
فدایى
را
قتل
عام
كردند
و
سكوت
كرد.
Then
they
massacred
the
Mujahideen
and
Fedayeen,
and
it
remained
silent.
بعد
كردها
را
تكه
تكه
كردند
و
سكوت
كرد.
Then
they
tore
the
Kurds
apart,
and
it
remained
silent.
بلوچستان
را
تحقیر
كردند
و
سكوت
كردیم.
They
humiliated
Balochistan,
and
we
remained
silent.
ترك
ها
و
گیلك
ها
و
لرها
را
به
مسخره
كشاندند
و
سكوت
كردیم.
They
ridiculed
Turks,
Gilaks,
and
Lors,
and
we
remained
silent.
سال
شصت
و
هفت
آمد
و
كیلو
كیلو
انسان
را
كشتند
و
خاوران
غمگین
و
فراموش
شده
...
The
year
67
came,
and
they
killed
people
by
the
kilo,
and
Khavaran
remained
grieving
and
forgotten...
و
سكوت
كردیم.
And
we
remained
silent.
هجده
تیر
بى
سرانجامى
نشستیم
و
بى
پناهى
دانشجویان
را
نگاه
كردیم
و
سكوت
كردیم.
We
sat
through
the
inconclusive
18th
of
Tir
and
watched
the
vulnerability
of
the
students,
and
we
remained
silent.
قتل
هاى
زنجیره
اى
شد
و
سكوت
كردیم.
There
were
chain
murders,
and
we
remained
silent.
واى
جان
آدم
آتش
مى
گیرد
وقتى
محمد
مختارى
و
پوینده
و
سیرجانى
ها
را
به
یاد
مى
آورى.
Oh,
darling,
it
sets
your
soul
on
fire
when
you
remember
Mohammad
Mokhtari,
Pouyandeh,
and
the
people
of
Sirjan.
بعد
جنبش
سبز
شد
و
نوشابه
ها
شمشیر
شد
و
در
ماتحت
معترضان
فرو
رفت
و
سكوت
كردیم.
Then
came
the
Green
Movement,
and
soda
bottles
turned
into
swords
and
were
thrust
into
the
backsides
of
protesters,
and
we
remained
silent.
این
اواخر
زندانیان
را
لخت
مادرزاد
در
زندان
به
نمایش
گذاشتند
و
سكوت
كردیم.
Recently,
they
put
prisoners
on
display
in
prison,
stark
naked,
and
we
remained
silent.
حالا
روى
دختران
و
زنان
و
خواهران
و
عزیزان
مان
اسید
مى
پاشند.
Now
they
are
throwing
acid
on
our
daughters,
wives,
sisters,
and
loved
ones.
باز
هم
سكوت
مى
كنیم؟
نه.
Will
we
remain
silent
again?
No.
راه
حل
بهترى
نیز
هست.
There
is
a
better
solution.
فلاكت
مان
را
به
مضحكه
مى
كشیم.
We
ridicule
our
misery.
بازى
مى
كنیم.
We
play
games.
كسى
روى
مردان
و
پسران
مان
كه
اسید
نپاشیده!!!
No
one
has
thrown
acid
on
our
men
and
boys!!!
زن
مگر
چیزى
بیش
از
چند
سوراخ
براى
تخلیه
ى
مردان
ست؟!
Is
a
woman
anything
more
than
a
few
holes
for
men
to
empty
themselves?!
سكوت
نمى
كنیم،
مسخره
مى
كنیم.
We
will
not
be
silent;
we
will
mock.
آب
وحشت
روى
صورت
دختران
مان
مى
پاشیم
تا
از
یاد
نبرند
در
كجاى
جهان
نفس
مى
كشند.
We
splash
the
water
of
terror
on
our
daughters'
faces
so
they
don't
forget
where
in
the
world
they
breathe.
انسان
آن
فراموش
شده
ترین
مفهوم،
آن
غائب
لگدمال
شده
و
لجن
مال
شده
زیر
عناوین
دین
و
میهن
و
اخلاق
است.
Human
is
the
most
forgotten
concept,
the
absent
one
trampled
and
smeared
under
the
titles
of
religion,
homeland,
and
morality.
سیستم
اسیدپاش،
امید
و
تدبیر
را
در
شیشه
هاى
پلاستیكى
روى
صورت
قربانیان
منتخب
مى
پاشد.
The
acid-throwing
system
splashes
hope
and
تدبیر
(wisdom/planning)
in
plastic
bottles
on
the
faces
of
its
chosen
victims.
رسانه
ى
ملى
سكوت
مى
كند.
The
national
media
remains
silent.
دولت
سكوت
مى
كند
.
The
government
remains
silent.
آنها
هم
كه
تصور
طعم
اسید
را
نمى
شناسند،
موضوع
را
به
مسخره
و
شوخى
مى
كشند.
Those
who
cannot
imagine
the
taste
of
acid
turn
the
subject
into
ridicule
and
jokes.
تعجب
نكن
عزیز،
این
حقیقت
ماست.
Don't
be
surprised,
my
dear,
this
is
our
reality.
ما
از
چهره
هاى
له
شده
ى
قربانیان
اسید
متنفریم،
چرا
كه
ظاهر
آنها
شبیه
باطن
ماست.
We
hate
the
crushed
faces
of
the
acid
victims
because
their
appearance
resembles
our
inner
selves.
تخریب
شده،
بیمار
و
زشت.
Devastated,
sick,
and
ugly.
Évaluez la traduction
Seuls les utilisateurs enregistrés peuvent évaluer les traductions.
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.