Paroles et traduction Parvaz Homay - Zabane Negah

Zabane Negah

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم ده به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق محال من و توست
این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفت گویی ز خیال و ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست
سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر
وای از این آتش روشن که به جان من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

Language of Glance

Let not our secret be revealed to others,
While the gestures of our eyes serve as our messenger.
Let not our secret be revealed to others,
While the gestures of our eyes serve as our messenger.
Listen with silent lips as I speak,
Answer me with a gaze that is the language between us.
Once, no one dared to tread the path of love,
Now, the eyes of the world watch you and me.
Even though no one has discovered the secret of our hearts,
Our impossible love is whispered everywhere.
All these tales of paradise and hopes of heaven,
Are mere illusions compared to the world you and I share.
Let not the wise paint our love story on parchment,
For every love letter bears our imprint.
The flames of our sanctuary cast a glow on the moon and the sun,
Woe to this blazing fire that consumes you and me.
Let not our secret be revealed to others,
While the gestures of our eyes serve as our messenger.