Paroles et traduction Rez - Shorou

Shorou

شهر شهر فرنگه خوب تماشا کن از همه
رنگه غصه داری فراموش کن قصه مارو گوش کن
جدا از قبیله، لخت سرپا
پشتش طوفانِ نوح، دانشی که رفت به فنا
بازی مرحله یکه، قانون بقا
سنگ و برگ و چوب و آتش و شکار واسه غذا
رو به روش دید رود، آب مایه ی حیات
گفت هرچی دارم می کارم تا یه چی درآد
بذر تو مزرعه پخش، دورشو کشید حصر
با دیوارای بلند، یه وقتی کسی نیاد
دشمن داشت یکی مثل خودش
زمینو می خورن دوتایی توی راه بهشت، اینا رو ولش
مثل قارچ می شه ساختمون سبز
دل کوه سوراخ، جاده ها توی دشت
کوره های اتمی تولید میکنن همه برق
لابه لای موجا آدم ها غرق
مثل سرطانه، رشد میکنه می شه بزرگتر،
اوضاعش که خیلی وخیم شد اسمش رو گذاشتن شهر
و من توی همین شهر یه شهروندم

Shorou

Every city's a foreign land, take a good look at it
It's colorful, forget your sorrows, listen to our story
Separated from the tribe, standing naked
Behind him, the storm of Noah, knowledge that has perished
The game is in the first stage, the law of survival
Stones, leaves, sticks, fire, and hunting for food
He saw the river in front of him, water is the source of life
He said I will plant everything I have to grow something
He scattered seeds in the field and fenced it
With high walls, so that no one would come
He had an enemy like himself
They eat the earth together on the way to heaven, let them be
Green buildings grow like mushrooms
The heart of the mountain was pierced, roads in the plain
Nuclear reactors produce all the electricity
People drown among the waves
Like cancer, it grows larger,
When its condition became very bad, they called it a city
And I'm a citizen of this city