paroles de chanson Shorou - Rez
شهر
شهر
فرنگه
خوب
تماشا
کن
از
همه
رنگه
غصه
داری
فراموش
کن
قصه
مارو
گوش
کن
جدا
از
قبیله،
لخت
سرپا
پشتش
طوفانِ
نوح،
دانشی
که
رفت
به
فنا
بازی
مرحله
یکه،
قانون
بقا
سنگ
و
برگ
و
چوب
و
آتش
و
شکار
واسه
غذا
رو
به
روش
دید
رود،
آب
مایه
ی
حیات
گفت
هرچی
دارم
می
کارم
تا
یه
چی
درآد
بذر
تو
مزرعه
پخش،
دورشو
کشید
حصر
با
دیوارای
بلند،
یه
وقتی
کسی
نیاد
دشمن
داشت
یکی
مثل
خودش
زمینو
می
خورن
دوتایی
توی
راه
بهشت،
اینا
رو
ولش
مثل
قارچ
می
شه
ساختمون
سبز
دل
کوه
سوراخ،
جاده
ها
توی
دشت
کوره
های
اتمی
تولید
میکنن
همه
برق
لابه
لای
موجا
آدم
ها
غرق
مثل
سرطانه،
رشد
میکنه
می
شه
بزرگتر،
اوضاعش
که
خیلی
وخیم
شد
اسمش
رو
گذاشتن
شهر
و
من
توی
همین
شهر
یه
شهروندم
1 Shorou
2 Shahr
3 Fasele
4 Bede Bere
5 Khatere
6 Kenaram
7 Gerye Nakon
8 Sor Bokhor
9 Faramooshi
10 Sarab
11 Barahoot
12 Mashin
13 Khane Be Doosh
14 Kashtam
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.