Текст песни Derakht - Ebi
توی
تنهایی
یک
دشت
بزرگ
که
مثل
غربت
شب
بی
انتهاست
یه
درخت
تن
سیاه
سربلند
آخرین
درخت
سبز
سرپاست
رو
تنش
زخمه
ولی
زخم
تبر
نه
یه
قلب
تیر
خورده
نه
یه
اسم
شاخه
هاش
پُر
از
پَر
پرنده
هاست
کندویِ
پاکِ
دخیله
و
طلسم
چه
پرنده
ها
که
تو
جاده
کوچ
مهمون
سفره
سبز
اون
شدن
چه
مسافرا
که
زیر
چتر
اون
به
تن
خستگی
شون
تبر
زدن
تا
یه
روز
تو
اومدی
بی
خستگی
با
یه
خورجین
قدیمیِ
قشنگ
با
تو
نه
سبزه
نه
آینه
بود
نه
آب
یه
تبر
بود
با
تو
با
اهرم
سنگ
اون
درخت
سربلند
پرغرور
که
سرش
داره
به
خورشید
میرسه،
منم
منم
اون
درخت
تن
سپرده
به
تبر
که
واسه
پرنده
ها
دلواپسه،
منم
منم
من
صدایِ
سبزِ
خاکِ
سربی
ام
صدایی
که
خنجرش
رو
به
خداست
صدایی
که
توی
بهتِ
شبِ
دشت
نعره
ای
نیست
ولی
اوجِ
یک
صداست
رقص
دست
نرمت
ای،
تبر
به
دست
با
هجوم
تبر
گشنه
و
سخت
آخرین
تصویر
تلخ
بودنه
توی
ذهنِ
سبزِ
آخرین
درخت
حالا
تو
شمارش
ثانیه
هام
کوبه
های
بی
امون
تبره
تبری
که
دشمنِ
همیشه
این
درختِ
محکم
و
تناوره
من
به
فکر
خستگی
های
پٙر
پرنده
هام
تو
بزن
تبر
بزن
من
به
فکرِ
غربتِ
مسافرام
آخرین
ضربه
رو
محکم
تر
بزن
من
به
فکر
خستگی
های
پٙر
پرنده
هام
تو
بزن
تبر
بزن
من
به
فکرِ
غربتِ
مسافرام
آخرین
ضربه
رو
محکم
تر
بزن
من
به
فکر
خستگی
های
پٙر
پرنده
هام
تو
بزن
تبر
بزن
من
به
فکرِ
غربتِ
مسافرام
آخرین
ضربه
رو
محکم
تر
بزن
آخرین
ضربه
رو
محکم
تر
بزن
آخرین
ضربه
رو
محکم
تر
بزن
آخرین
ضربه
رو
محکم
تر
بزن
Внимание! Не стесняйтесь оставлять отзывы.