Текст и перевод песни Viguen - Bazgasht

Bazgasht

از دیار خود سفر کردم
تا مگر بُگریزم از غم ها
بر همه دنیا گذر کردم
تا بجویم بخت خود را

گفتم این رنج سفر شاید
از دلم غم ها برون ریزد
یاد هجر و بی وفایی ها
زین سفر از دل گریزد

ای دریغ آنجا ندیدم من
جز افق های مَه آلودی
هرگز از ساز وفا آنجا
بر نمی آمد سرودی

یک نگاه مهربان آنجا
بر نگاه من نمی افتاد
دل در آنجا هم نشد شاد

آمدم همچون پرستوها
تا بسازم آشیانه ام را
در همین خاک طرب زا

بار دیگر در آن خوانم
نغمه های عشق و رویا

ای دریغ آنجا ندیدم من
جز افق های مَه آلودی
هرگز از ساز وفا آنجا
بر نمی آمد سرودی

یک نگاه مهربان آنجا
بر نگاه من نمی افتاد
دل در آنجا هم نشد شاد

آمدم همچون پرستوها
تا بسازم آشیانه ام را
در همین خاک طرب زا

بار دیگر در آن خوانم
نغمه های عشق و رویا

Return

I journeyed far from my homeland,
Hoping to escape my sorrows.
I traversed the entire world,
Seeking my destined fortune, my love.

I thought this arduous journey might
Expel the grief from my heart.
The memory of separation and infidelity,
I hoped, would flee on this trip.

Alas, there I found nothing
But misty horizons, my dear.
From the instrument of fidelity, there
No melody ever emerged.

A kind glance there
Never fell upon my gaze.
My heart found no joy there either.

I returned, like the swallows,
To build my nest anew,
In this very joyous land.

Once more, within it, I'll sing
Melodies of love and dreams.

Alas, there I found nothing
But misty horizons, my dear.
From the instrument of fidelity, there
No melody ever emerged.

A kind glance there
Never fell upon my gaze.
My heart found no joy there either.

I returned, like the swallows,
To build my nest anew,
In this very joyous land.

Once more, within it, I'll sing
Melodies of love and dreams.