Lyrics Shab - Alireza Ghorbani
شب
سردیست
و
من
افسرده
راه
دوریست
و
پایی
خسته
تیرگی
هست
و
چراغی
مرده
میکنم
تنها
از
جاده
عبور
دود
ماندت
ز
من
آورد
آه
سایه
ای
از
سر
دیوار
گذشت
سایه
ای
از
سر
دیوار
گذشت
غمی
افزود
مرا
بر
غمها
غمی
افزود
مرا
بر
غمها
غمی
افزود
مرا
بر
غمها
غمی
افزود
مرا
بر
غمها
غمی
افزود
مرا
بر
غمها
غمی
افزود
مرا
بر
غمها
فکر
تاریکی
و
این
ویرانی
بی
خبر
آمد
تا
با
دل
من
قصه
ها
ساز
کند
پنهانی
قصه
ها
ساز
کند
پنهانی
قصه
ها
ساز
کند
پنهانی
قصه
ها
ساز
کند
پنهانی
نیست
رنگی
که
بگوید
با
من
اندکی
صبر
سحر
نزدیک
هست
هر
دمی
بانگ
بر
آرم
از
دل
وای
این
شب
چقدر
تاریک
هست
آه
این
شب
چقدر
تاریک
هست
وای
این
شب
چقدر
تاریک
هست
اندکی
صبر
سحر
نزدیک
هست
Attention! Feel free to leave feedback.