Lyrics Arbab - Amirabbas Golab
خون
میچکید
از
لبهای
باباش
که
پیش
چشماش
رو
نیزه
ها
رفت
بدون
حتی
یه
قطره
آب
شنیدم
ارباب
رو
نیزه
ها
رفت
چجوری
بعد
تو
بابا
بگو
آروم
بگیرم
نمیخوام
زنده
باشم
کاش
منم
با
تو
بمیرم
چجور
طاقت
بیارم
دیدنت
رو
نیزه
ها
رو
نمیتونم
چجور
پنهون
کنم
این
گریه
ها
رو
قلب
سیامو
ببخش
خودخواهیامو
ببخش
درسته
بودم
ولی
قبولم
کن
من
دیگه
خسته
شدم
از
بدیای
خودم
درسته
آلودم
ولی
قبولم
کن
تو
جان
من
هستی
جانان
من
هستی
من
بی
کس
و
کارم
خودت
پناهم
باش
تو
شاه
شاهانی
تسکین
این
جانی
محتاج
دستاتم
خودت
پناهم
باش
چجوری
بعد
تو
بابا
بگو
آروم
بگیرم
نمیخوام
زنده
باشم
کاش
منم
با
تو
بمیرم
چجور
طاقت
بیارم
دیدنت
رو
نیزه
ها
رو
نمیتونم
چجور
پنهون
کنم
این
گریه
ها
رو
Attention! Feel free to leave feedback.