Lyrics Daryache Noor - Aref
خاطرت
آید
که
آن
شب
از
جنگلها
گذشتیم
بر
تن
سبز
درختان
یادگاری
می
نوشتیم
با
من
اندوه
جدائی
نمیدانی
چه
ها
کرد
نفرین
به
دست
سرنوشت
تو
را
از
من
جدا
کرد
بی
تو
برروی
لبانم
بوسه
پژمرده
گشته
بی
تو
از
این
زندگانی
قلبم
آزرده
گشته
بی
تو
ای
دنیای
شادی
دلم
دریای
دردست
چون
کبوترهای
غمگین
نگاهم
مات
و
سردست
ای
دلت
دریاچه
نور
گر
دلم
را
شکستی
خاطراتم
را
بیاد
ار
هر
جا
بی
من
نشستی
بی
تو
برروی
لبانم
بوسه
پژمرده
گشته
بی
تو
از
این
زندگانی
قلبم
آزرده
گشته
بی
تو
ای
دنیای
شادی
دلم
دریای
دردست
چون
کبوترهای
غمگین
نگاهم
مات
و
سردست
ای
دلت
دریاچه
نور
گر
دلم
را
شکستی
خاطراتم
را
بیاد
ار
هر
جا
بی
من
نشستی
هر
جا
بی
من
نشستی
Attention! Feel free to leave feedback.