Lyrics Jahanam - Benyamin Bahadori
من
خود
جهنمم
به
عشق
تو
می
خوام
بهشت
بیام
کاری
کنم
باهات
که
آب
بشه
دل
بهشتیا
دوس
دارم
باهات
برم
هر
جا
بگی
می
خوام
باهات
بیام
انقدر
بهت
بیام
با
یه
نگا
دلت
بره
برام
من
به
جز
عشق
نه
دیدم
نه
شنیدم
چیزی
من
به
جز
لب
نه
گزیدم
نه
چشیدم
چیزی
الهی
لال
بشم
جز
تو
نباشه
حرفی
الهی
کور
بشم
جز
تو
نبینم
چیزی
چون
سنگ
ها
صدای
مرا
گوش
می
کنی
سنگی
و
ناشنیده
فراموش
می
کنی
تو
دره
ی
بنفش
غروبی
که
روز
را
بر
سینه
می
فشاری
و
خاموش
می
کنی
یهویی
از
جلوم
اومد
رد
شد
ندیده
بودم
دستش
حلقه
رو
یهویی
دیدم
اِ
حالم
بد
شد
می
خواست
بکشتم
موفق
شد
خواب
دیدم
کنار
دریا
یک
نفر
دستاتو
گرفته
اونی
که
چشماتو
گرفته
همونی
که
جامو
گرفته
تقصیر
تو
نیست
عزیزم
آدم
وقتی
دریا
میره
دوست
داره
کنار
ساحل
یک
نفر
دستاشو
بگیره
کاشکی
می
رفتیم
از
این
شهر
من
و
تو
شبونه
با
قهر
هرچی
بود
و
جا
می
ذاشتیم
هر
کی
جز
تو
و
گیتارم
کلبه
و
آتیش
و
آواز
بزنیم
به
سیم
آخر
آخرش
من
و
تو
با
هم
آخرش
من
و
تو
با
هم
یهویی
از
جلوم
اومد
رد
شد
ندیده
بودم
دستش
حلقه
رو
یهویی
دیدم
اِ
حالم
بد
شد
می
خواست
بکشتم
موفق
شد
Attention! Feel free to leave feedback.