Lyrics Del - Evan Band
قد
رعنای
تو
را
بس
تماشا
کنم
دلبر
می
کُشد
مرا،
چرا
حاشا
کنم؟
ما
نشسته
در
نظر،
نظرم
چون
تویی
در
دم
مجنون
شده
ام،
خبرم
چون
تویی
از
توی
دردانه
چه
نازی
می
کشد،
دل
یک
سره
جانم
را
به
بازی
می
کشد،
دل
رنگ
به
رخساره
نمانده
دگر
از
عشق
از
توی
دردانه
چه
نازی
می
کشد،
دل
یک
سره
جانم
را
به
بازی
می
کشد،
دل
رنگ
به
رخساره
نمانده
دگر
از
عشق
تا
تو
رو
دیدم
عشق
یادم
رفت
هر
چه
اندوخته
ام
دادم
رفت
حکم
هر
بازی
دل
که
تو
براندازی
دل
تو
خودت
می
دانی
خوب
می
سازی
دل
از
توی
دردانه
چه
نازی
می
کشد،
دل
یک
سره
جانم
را
به
بازی
می
کشد،
دل
رنگ
به
رخساره
نمانده
دگر
از
عشق
از
توی
دردانه
چه
نازی
می
کشد،
دل
یک
سره
جانم
را
به
بازی
می
کشد،
دل
رنگ
به
رخساره
نمانده
دگر
از
عشق
(ایوان)
Attention! Feel free to leave feedback.