Lyrics Cordoba To Kurdistan (Az Kordoba Ta Kordestan) - Hamed Nikpay
صدای
آب
می
آید
صدای
آب
می
آید
مگر
در
نهر
تنهایی
چه
می
شویند
لباس
لحظه
ها
پاک
است
لباس
لحظه
ها
پاک
است
مگر
در
نهر
تنهایی
چه
می
شویند
میان
آفتاب
میان
آفتاب
هشتم
دی
ماه
طنین
برف،
نخ
های
تماشا،
چکه
های
وقت
طراوت
روی
آجرهاست
روی
استخوان
روز
استخوان
روز
چه
میخواهیم
چه
میخواهیم
سفرهایی
تو
را
در
کوچه
هاشان
خواب
می
بینند
تو
را
در
قریه
های
دور
مرغانی
به
هم
تبریک
می
گویند
چرا
مردم
نمی
دانند
که
لادن
اتفاقی
نیست
نمی
دانند
در
چشمان
دم
جنبانک
امروز
برق
آبهای
شطِ
دیروز
است
برق
آب
های
شطِ
دیروز
است
چرا
مردم
نمی
دانند
که
در
گُل
های
ناممکن
هوا
سرد
است
صدای
آب
می
آید
صدای
آب
می
آید
Attention! Feel free to leave feedback.