Lyrics Labe Sorkh - Mansour
يکي
بود
و
يکي
نبود،
به
جُز
چِشات
هيچي
نَبود
زيرِ
اين
سَقفِ
فيروزه،
داره
زيبايي
ميسوزه
مَن
اين
دُنيا
رو
پَس
ميدَم،
بَهاشُ
با
نَفَس
ميدَم
چِقَدر
راه
مونده
تا
رويا،
چِقَدر
آدَم
چِقَدر
حَوّا
تَکوتَنها
چِه
بيحَرفيم،
زَمان
ثابت،
ما
ميچَرخيم
توکِههَستي
جَهان
خوبه،
شَبِ
تيره
چِه
نور
کوبه
لَبِ
سُرخِ
تَنوري
تو،
شَبِ
چهارشَنبهسوري
تو
کِه
يه
چِلتِکه
دوري
تو،
عَجب
وَصلهي
جوري
تو
اَز
اين
کابوس
ميتَرسَم،
کِه
دارم
اَز
تو
کَم
ميشم
چِقَد
راهه
تا
پيروزي،
چِه
شِکلي
داره
خودسوزي
Attention! Feel free to leave feedback.