Lyrics Ey Darigha (From "Shahrzad") - Mohsen Chavoshi , Sina Sarlak
دیگر
این
ابرِ
بهاری
جانِ
باریدن
ندارد
این
گلِ
خشکیده
دیگر
ارزش
چیدن
ندارد
این
همه
دیوانگی
را
با
که
گویم
با
که
گویم
آبروی
رفته
ام
را
در
کجا
باید
بجویم
پیشِ
چَشمم
چون
به
نرمی
می
خرامی,
می
خرامی
در
درونم
می
نشیند
شوکرانِ
تلخ
کامی
نامِ
تو
چون
قصه
هر
شب
می
نشیند
بر
لب
من
غصه
ات
پایان
ندارد
در
هزار
و
یک
شبِ
من
روی
بالینم
به
گریه
نیمه
شب
سر
می
گذارم
من
از
تو
این
دیوانگی
را
هدیه
دارم
هدیه
دارم
من
ای
نهالِ
سبزِ
تازه
فصلِ
بی
بارم
تو
کردی
تو
بی
نصیب
و
بی
قرار
و
زار
و
بیمارم
تو
کردی
تو
غمِ
عشقِ
تو
مادر
زاد
دارُم
نه
از
آموزش
استاد
دارُم
بدان
شادُم
که
از
یمن
غم
تو
خراب
آباد
دل
آباد
دارُم
خراب
آباد
دل
آباد
دارُم
… …
ای
دریغا
ای
دریغا
از
جوانی
از
جوانی
سوخت
و
دودِ
هوا
شد
پیش
رویم
زندگانی
با
خودت
این
نیمه
جان
را
این
دلِ
بی
آشیان
را
تا
کجاها
تا
کجاها
می
کشانی
،می
کشانی
ای
نهالِ
سبزِ
تازه
فصل
بی
بارم
تو
کردی
تو
بی
نصیب
و
بی
قرار
و
زار
و
بیمارم
تو
کردی
تو
طاقت
ماندن
ندارم
آآآه
ای
دنیا
خداحافظ
می
روم
تنهای
تنها
ای
گل
زیبا
خداحافظ
Attention! Feel free to leave feedback.