Lyrics Kalameh - Safir
یکی
بود
یکی
نبود
بود
اوّلین
روایت
تلخی
که
شنیدم
بود
نابود
تا
بوده
و
هست
قانونهای
داروگر
مرهم
مضحکی
بوده
که
حتی
اون
هم
نیست
تا
باشیم
راضی
دامن
رقّاصه
منثور
با
سه
تا
نقطه
مابین
شست
و
سبّابه
نمیشه
برافراشته
خروس
خون
الل
طلوع
تا
بوق
سگ
موج
سواری
انگشتات
میون
گیس
های
بریده
ـَت
یادمه
بریده
ـَم
مغروق
دریای
حدقه
ـَت
اشک
طوفان
نوح
اون
منم
که
دلداده
بود
نیستی
الفبا
نشست
لگد
به
گُرده
ـَش
موند
روضه
ی
قضیه
و
نوحه
ـَش
نقشی
، نگاری
صنم
قابل
پرستش
دوتار
نوازای
ترکمن
بخشی
مشقی
، سیاه
افتادی
به
فال
این
کویر
بی
آب
منصف
باش
با
خیال
بی
ریا
دلداده
ای
هرجرعه
مثل
عشوه
میچکه
از
طُرّه
زلف
به
باد
نده
و
نقره
داغ
نکن
منو
ببین
با
هر
جفت
چشم
دلداده
ای
هرجرعه
مثل
عشوه
میچکه
از
طُرّه
زلف
به
باد
نده
و
نقره
داغ
نکن
منو
ببین
با
هر
جفت
چشم
زمزمه
ی
لبات
زیر
گوشم
سنگینی
دستات
روی
شونه
ـَم
تنها
توو
گیومه
ـَم
حالم
بهم
میخوره
از
این
مدایح
بی
سله
پیرهن
عثمون
کردی
تیرک
مژگون
رو
تیرت
به
سنگ
خورد
کمونه
کرد
به
سمت
ابروهات
جای
خالی
تو
پر
نمیشه
، آتیش
گرفتن
موهات
حرف
بزن
بگو
به
من
یادته
بُریدم؟
یادمه
بریدی
امّا
بازم
امیدی
با
خنده
هات
دروغامو
لو
میدی
ساده
میگم
برسه
بهت
جلون
بده
این
چنگ
بی
چنگ
به
درد
تار
و
پود
تنت
میخوره
بجنگ
تصدّق
هلال
ماهت
، نبض
شعر
من
بمیر
و
بُکش
حافظ
به
خواب
میدید
شاخه
نباتی
چُنین
تو
آبتنی
توو
خیالات
واهی
گنجشگک
آبی
، هُلم
بده
توو
حوضچه
ی
نقاشی
بیدار
شو
، محاله
بزارم
بخوابی
دلداده
ای
هرجرعه
مثل
عشوه
میچکه
از
طُرّه
زلف
به
باد
نده
و
نقره
داغ
نکن
منو
ببین
با
هر
جفت
چشم
دلداده
ای
هرجرعه
مثل
عشوه
میچکه
از
طُرّه
زلف
به
باد
نده
و
نقره
داغ
نکن
منو
ببین
با
هر
جفت
چشم
Attention! Feel free to leave feedback.