Lyrics Manou Natarsoon - Sattar
به
من
از
روزهای
کوتاه
شبای
سرد
زمستون
ِزوزه
ی
سگهای
ویلون
شب
خلوت
خیابون
زیر
سقفای
شکسته
رگ
تند
باد
و
باون
گنجه
های
پر
ز
هیچی
حسرت
یه
لقمه
ی
نون
بگو
بگو
با
همیم
ولی
از
دوریت
نگو
منو
نترسون
منو
نترسون
منو
نترسون
بگو
بگو
با
همیم
ولی
از
دوریت
نگو
منو
نترسون
منو
نترسون
منو
نترسون
به
من
از
سرفه
ی
برگا
سینه
ی
زخمی
پاییز
ترس
گنجشکهای
عاشق
از
مترسکهای
جالیز
سر
موندن
و
نرفتن
بوته
با
گُلاش
گلاویز
پُرِ
پَرهای
شکسته
است
قفسای
زرد
پاییز
بگو
بگو
با
همیم
ولی
از
دوریت
نگو
منو
نترسون
منو
نترسون
منو
نترسون
بگو
بگو
با
همیم
ولی
از
دوریت
نگو
منو
نترسون
منو
نترسون
منو
نترسون
به
من
از
دستای
تب
دار
لبای
تناسه
بسته
روی
ریگ
داغ
دویدن
با
پای
زخمی
و
خسته
دیدن
مردی
که
زیرِ
سایه
ی
خودش
نشسته
با
همه
آوارگی
هاش
دل
به
موندن
تو
بسته
بگو
بگو
با
همیم
ولی
از
دوریت
نگو
منو
نترسون
منو
نترسون
منو
نترسون
بگو
بگو
با
همیم
ولی
از
دوریت
نگو
منو
نترسون
منو
نترسون
منو
نترسون
کسیکه
میپندارد،
تمامی
میوه
ها
زمانی
میرسند
که
توت
فرنگی
از
انگور
هیچ
نمیداند
1 Manou Natarsoon
2 Avazehkhan
3 Asall
4 Deltangi
5 Ghazal
6 Zakhm
7 Shekveh
8 Anshalah
9 Gole Sangam
10 Gereftar
Attention! Feel free to leave feedback.