paroles de chanson Sooz - Bahram
بی
حرکت؛
بیمار،
از
همه
خسته
و
بیزار
توی
برزخ
بیست
تا
سی
سال
افسردگی
بی
حال
اَون
دنیا؛
به
این
دنیا
از
اینجا
به
یه
دنیای
گوه
تر
فقط
سلولم
میشه
بزرگتر
پژمردگی...
شل
ُ شل
تر
افتاده
روی
خاک؛
یه
نسیمی
از
لای
در
میاد
تو
خوش
بو؛
نمناک
گیر
کرده
تو
مرداب
ولی
دنبال
ساختن
جریان
ولی
دنبال
خس
خس
سینم
تو
نقطه
اوج
یه
فریاد
شیرین
ولی
دردناک...
خیلی
مشکله؟
بیا
بیرون
از
اون
دنیای
خوشگلت؛
این
دفعه
فکتو
خورد
میکنم
اگه
بدی
دنیای
خوبی
رو
مژده
بم
من
از
این
انتظار؛
از
این
انتظار
افتضاح
از
این؛
آدمای
تو
خالیِ
پر
سر
و
صدا
حالم
بهم
میخوره
من
یه
کبودیم
رو
گونه
ی
واقعیت
از
اینکه
باشم
روشنگر
عصر
جاهلیت
از
سیستم
کل
دنیا،
حکومتا...
از
لفظ
حاکمیت
حالم
بهم
میخوره
از
این
غمی
که
تو
خونه
ست
از
این
که
میدونم
این
حرفا
بیهوده
ست
از
این
عکس
بچه
باحالا
با
یه
سیگارُ
یه
نگاه
به
دوردست
حالم
بهم
میخوره
رفتم
ُ میرم
باز
هرچند
خسته
و
داغون
شده
پام
هرچند
از
این
دوییدن
عبدی
تو
این
جاده
بی
فرجام
حالم
بهم
میخوره؛
حالم
بهم
میخوره،
حالم
بهم
میخوره!
حالم
بهم
میخوره...
رفتم
ُ میرم
باز
هرچند
خسته
و
داغون
شده
پام
هرچند
از
این
دوییدن
عبدی
تو
این
جاده
بی
فرجام
حالم
بهم
میخوره؛
حالم
بهم
میخوره،
ببین...
حالم
بهم
میخوره!
پنج
تا
حواس
حامی
من؛
شدن
پنج
گنج
نظامی
من
مقصر
کیه!؟
حکومت
لابی
یا
خامی
من؟
مهم
این
نیست،
مهم
ریشه
ست
واسه
تو
مهم
بلیطِ
تو
گیشه
ست
واسه
تو
مهم
تجارت
بیشتر
من
دلم
خوشه
به
پیلم
به
اینکه
بزودی
پروانه
میشم
به
دوده
جمع
شده
پشت
شُشام
به
خود
گونه
بودن؛
به
منه
کنج
اتاق...
تو
پی
مُدی،
من
رو
کاغذ
پی
اندیشم...
نیستـــــ
اثری
از،
رشد...
زندگی
رنگ
پریده
ست
تفسیر
دنیا
از
نگا
من؛
فقط
سه
کلمه
ست
"دوره
افول
بشریت"
دوره
رنج
دوره
زجر
مقصد
ثوریا،
بنیانِ
کج
و
من؛
حاصل
خودکشی
تو
دنیای
دیگم...
شد؛
غصه
غذام
تو
این
توهم
با
شکوه
به
اسم
دنیا
مخدر
هواست؛
احمق
منم،
که
فکر
میکنم
هنوز
مسکن
دواست
نه؛
فقط
سرّم
میکنه
از
هرچیزی
که
به
چشمم
میخوره؛
لعنتی،
حالم
بهم
میخوره
در
نیمه
بازه...
من
نیمه
جون؛
همین
چند
دَقه
قبل
یه
نسیمی
از
بالا
منو
به
سمت
خودش
میکشوند
قدم
به
قدم...
میرسم
به
مارپیچه
پله
ها
تو
فکر
یه
سقوط...
تو
فکر
یه
انتقام؛
رفتم
ُ میرم
باز
هرچند
خسته
و
داغون
شده
پام
هرچند
از
این
دوییدن
عبدی
تو
این
جاده
بی
فرجام
حالم
بهم
میخوره؛
حالم
بهم
میخوره،
حالم
بهم
میخوره!
حالم
بهم
میخوره...
رفتم
ُ میرم
باز
هرچند
خسته
و
داغون
شده
پام
هرچند
از
این
دوییدن
عبدی
تو
این
جاده
بی
فرجام
حالم
بهم
میخوره؛
حالم
بهم
میخوره،
ببین...
حالم
بهم
میخوره!
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.