paroles de chanson Saga (Fasaneh) - Hamed Nikpay
سحرگاهان
که
مخمور
شبانه
گرفتم
باده
با
چنگ
و
چغانه
سحرگاهان
که
مخمور
شبانه
گرفتم
باده
با
چنگ
و
چغانه
نهادم
عقل
را
ره
توشه
از
می
ز
شهر
هستيش
کردم
روانه
نهادم
عقل
را
ره
توشه
از
می
ز
شهر
هستيش
کردم
روانه
نگار
می
فروشم
عشوهای
داد
که
ايمن
گشتم
از
مکر
زمانه
نگار
می
فروشم
عشوهای
داد
که
ايمن
گشتم
از
مکر
زمانه
ز
ساقی
کمان
ابرو
شنيدم
که
ای
تير
ملامت
را
نشانه
ز
ساقی
کمان
ابرو
شنيدم
که
ای
تير
ملامت
را
نشانه
بده
کشتی
می
تا
خوش
برانيم
از
اين
دريای
ناپيداکرانه
بده
کشتی
می
تا
خوش
برانيم
از
اين
دريای
ناپيداکرانه
وجود
ما
معماييست
حافظ
که
تحقيقش
فسون
است
و
فسانه
وجود
ما
معماييست
حافظ
که
تحقيقش
فسون
است
و
فسانه
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.