paroles de chanson Hezaro Yek Shab - Hamid Hiraad
حواسم
نبود
و
نفهمیدم
ناگهان
دیدم
عاشقم
هستم
حواست
نبود
و
نفهمیدی
در
همان
یک
دم
دل
به
تو
بستم
با
تو
دلم
را
میزنم
به
دریا
دست
تو
را
نمیدهد
دست
من
از
دست
با
من
تنها
نفس
نفس
بمان
بمان
که
بی
تو
قلبم
یک
شعله
یخ
بسته
از
آتش
عشق
است
بی
خواب
چشمان
توئم
زیبا
بی
تاب
عطر
ناب
گیسویت
با
قصه
ای
دیگر
خوابم
نخواهد
برد
غیر
از
هزار
و
یک
شب
موییت
بی
خواب
چشمان
توئم
زیبا
بی
تاب
عطر
ناب
گیسویت
با
قصه
ای
دیگر
خوابم
نخواهد
برد
غیر
از
هزار
و
یک
شب
موییت
غیر
از
هزار
و
یک
شب
موییت
تا
دیدمت
دل
از
همه
دل
ها
بریدم
جز
خنده
ات
خیری
از
این
دنیا
ندیدم
شادم
از
اینکه
طعم
عشقت
چشیدم
شادم
که
ناز
نگاهت
را
خریدم
با
تو
دلم
را
میزنم
به
دریا
دست
تو
را
نمیدهد
دست
من
از
دست
با
من
تنها
نفس
نفس
بمان
بمان
که
بی
تو
قلبم
یک
شعله
یخ
بسته
از
آتش
عشق
است
بی
خواب
چشمان
توئم
زیبا
بی
تاب
عطر
ناب
گیسویت
با
قصه
ای
دیگر
خوابم
نخواهد
برد
غیر
از
هزار
و
یک
شب
موییت
بی
خواب
چشمان
توئم
زیبا
بی
تاب
عطر
ناب
گیسویت
با
قصه
ای
دیگر
خوابم
نخواهد
برد
غیر
از
هزار
و
یک
شب
موییت
غیر
از
هزار
و
یک
شب
موییت
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.