paroles de chanson Dalghak - Mahasty
توي
اين
زندگيه
ساکت
و
سرد
يه
روزي
يه
دلقکي
اومد
و
رفت
مثل
يک
پرنده
ي
غريبه
بود
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
دلقکي
که
عشق
من
براي
او
مثل
اون
بازيه
روي
صحنه
بود
اون
منو
براي
قلبم
نمي
خواست
او
دري
تازه
به
روي
من
گشود
دلقکي
که
با
تمومه
گريه
ها
و
خنده
هاش
گريه
هاي
بي
غمش
، خنده
هاي
پرصداش
من
يه
بازيچه
ي
شهر
عشق
اون
او
تموم
زندگيم
، با
تموم
بازياش
يه
بت
چيني
از
اون
، واسه
خود
ساخته
بودم
اونجوري
که
دل
ميگفت
، ساخته
و
پرداخته
بودم
مگه
باورم
ميشد
؛
تمومه
زندگيمو
واسه
اون
باخته
بودم
توي
اين
زندگيه
ساکت
و
سرد
يه
روزي
يه
دلقکي
اومد
و
رفت
مثل
يک
پرنده
ي
غريبه
بود
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
دلقکي
که
عشق
من
براي
او
مثل
اون
بازيه
روي
صحنه
بود
اون
منو
براي
قلبم
نمي
خواست
او
دري
تازه
به
روي
من
گشود
دلقکي
که
با
تمومه
گريه
ها
و
خنده
هاش
گريه
هاي
بي
غمش
، خنده
هاي
پرصداش
من
يه
بازيچه
ي
شهر
عشق
اون
او
تموم
زندگيم
، با
تموم
بازياش
يه
بت
چيني
از
اون
، واسه
خود
ساخته
بودم
اونجوري
که
دل
ميگفت
، ساخته
و
پرداخته
بودم
مگه
باورم
ميشد
؛
تمومه
زندگيمو
واسه
اون
باخته
بودم
توي
اين
زندگيه
ساکت
و
سرد
يه
روزي
يه
دلقکي
اومد
و
رفت
مثل
يک
پرنده
ي
غريبه
بود
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
از
کنار
بوم
من
پر
زد
و
رفت
By
saeid
Saeidjouza@Gmail.com
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.