paroles de chanson رادیکال تنهائی - Mansour
قلبی
که
از
حجم
تو
مملو
بود،
از
عشق
به
نفرت
گذر
می
کرد
هرچی
که
هست
این
عشق
یا
نفرت،
من
رو
به
تو
وابسته
تر
می
کرد
چشمی
که
با
تو
دل
به
دریا
زد،
حالا
دلش
خونه
که
برگردی
با
رفتنت
شاید
نمیدونی،
که
معبدم
رو
بی
خدا
کردی
انقد
با
تو
خوب
تا
کردم،
تا
اینکه
آخر
حال
تو
بد
شد
از
بس
حضورت
رو
پرستیدم،
این
خونه
تبدیل
به
معبد
شد
توی
خلیج
چشمای
من،
با
موج
های
اشک
درگیری
تو
زیر
رادیکال
تنهایی،
مد
می
کنی
جذرم
رو
می
گیری
از
مختصات
سرد
آغوشم،
تنپوش
دستای
تو
رد
میشه
آلوده
تر
میشم
به
دنیایی
که
بی
تو
بودن
رو
بلد
میشه
انقد
با
تو
خوب
تا
کردم،
تا
اینکه
آخر
حال
تو
بد
شد
از
بس
حضورت
رو
پرستیدم،
این
خونه
تبدیل
به
معبد
شد
1 دلشوره ها
2 رادیکال تنهائی
3 ولش کن
4 (نگفتی بر نمیگردم (سرزنش
5 یادآور
6 داری داری
7 تنها نمیزاری منو
8 عاشقتم
9 آی عشقم
10 خوشبختی
11 ممنون
Attention! N'hésitez pas à laisser des commentaires.